به سروشانه خوش آمدی!

من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.

به‌شدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!

اینجایی که هستید وب‌سایت من است؛ وب‌سایت شاعری بنام سروش که به‌منظور به اشتراک‌گذاری آثار، ایده‌ها، مقالات، دانستنی‌ها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحه‌اش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بی‌پروا نوشتمش؛ از مطالب آموزنده‌ی تخصصی در حوزه‌ی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویس‌های دغدغه‌وار، صفحاتی از کتاب‌هایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستی‌هایم بی‌نصیب نمی‌گذارم پس مرا از نظراتتان بی‌نصیب نگذارید. حرف‌های تازه‌ای دارم که بسیاری از آن‌ها را نوشته‌ام و خواهم نوشت. حرف‌های مگو، حرف‌های بی‌پروا، تابوهای شکستنی!

بی‌صبرانه منتظرم تا ببینم این نوشته‌ها چه کمکی به شما کرده؟

به قلم من، اینجا چه چیزهایی در انتظار شماست؟

آخرین نوشته‌های من:

و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….

جستجو

30 تیر 1398

خو کرده به تاریکی

مرد کوری سر راهم سبز شد. زیبایی یک صبح دل‌انگیز پاییزی با رنگ‌های چشم نوازشْ باعث شد تا یک لحظه، […]
30 تیر 1398

درس‌های پدر

پدرم همیشه درس انسانیت و آزادگی را به من می‌‌آموخت و همیشه می‌گفت: «این حرف‌ها حقایقی است که از پدرم […]
25 تیر 1398

حادثه‌ی مترو

در متـرو، روبه‌روی جوانی نشسته بودم. نمی‌دانم چرا، اما ناخــودآگاه تمام حرکات جوان را زیر نظر گرفتم. او روزنامه‌ای در […]
25 تیر 1398

رنج پیری

آینه را می‌توانست بشکند تا پیری‌اش را در آن نبیند و همین کار را هم کرد؛ اما خاطـرات دوران جوانی، […]
25 تیر 1398

الماس جوان

جوانی قطعه‌ای الماس در خانه داشت. روزی آهنگِ فروش آن کرد؛ پس نزد جواهرفروشی رفت. ابتدا خواست قیمت الماسِ آن‌جا […]
25 تیر 1398

بهار

کودکْ نزد مادرش رفت و پرسید: «مادر، چرا بهار نمی‌آید؟» مادر گفت: «دخترم، صبر کن، بهار از راه خواهد رسید. […]
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!