سایه تا کی مرا دنبال کردن!؟ که من خود از تعقیب نهان وامانده ام. برو... برو، سایه ی درختی شو تا گویند استقامت هنوز در درخت پیداست!! برو سایه ی صخره ای شو تا که گویند از صلاوت صخره. برو سایه ای موری شو که همره قناعت وتلاش است! برو تا من دمی در این اندیشه نشوم که وجود دارم. تو از سایه بودن من فقط سیاهی اش را ارث بردی. یا برو؛ یا اگر ماندی؛ سایه ی بی سری باش تا نکند خلایق بگویند: آن سایه ی آدم است؛ آدمی که در نیاز است!!!