من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت من است؛ وبسایت شاعری بنام سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟
نمیخواهم برچسب خوشسخن به خودم بزنم ولی از آنجایی که فک گرمی برای حرف زدن دارم، سکوتم برای نزدیکانم آزاردهنده است.
بخصوص آنکه هروقت با مریم دعوایی دارم تنها تنبیهاش سکوتم است.
بقول گفتنی به گربه گفتند:"عنت برای درمان خوبه، گربه وقتی اینو شنید دیگه نمیرید!" 🙂
البته سکوت هم گاهی بهترین جواب است و برای دیگران گاهی قدرتمندتر از گفتن از هر کلمهای است.
×××
منزل یکی از دوستان شیرازی دعوت شده بودم، تازه زن گرفته بود؛ کلی خوش و بش و...
فکر نمیکنم خیلیها وقت و پول خود را صرف دیدن یک مکان از پر از کیرهای سنگی بکنند.
گورستان خالد نبی را میگویم همانجایی که صدها گور با سنگ قبرهایی به شکل آلت تناسلی مردانه، صحنهی عجیبی را به نمایش گذاشته؛ فرضیههای زیادی برای این نوع شکل قبرها مطرح شده، اما غالب شایعه این است که چنین سنگ مزارهایی، آلت تناسلی مردانه است.
برخی میگویند دشمنان خالد نبی را وقتی دفن کردند به این چنین...
یکهو دلزده یا متنفر میشویم از دیدن عکس پروفایل یک نفر.
همین موضوع، سبب میشود اگر بلاکش نکنیم پستهایش را بیخیال شویم.
بعبارتی نگارنده با آن عکسش برای ما مهم شده، نه چیزی که نوشته.
این اتفاق یکهویی، گاهی بدون دلیل است و گاهی یک دلیل مسخره پشتش است:
ممکن است فقط یکبار کامنتی برای نویسندهی محتوا نوشته باشی و چنان که باید، ازش استقبال نشده؛ یا آنرا بیپاسخ گذاشته، یا به یک لایک بسنده کرده، یا چیزی نوشته که زده توی...
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….