در مدیریت پروژه، کار بزرگ تا به قطعات کوچک تقسیم نشود عملاً نمیشود آن را به سرانجام رساند. در این خیزش انقلابی هرکسی گوشهای از گلیمی که پایش را از آن دراز کرده، گرفته!. فاز ارزیابی، فاز اتحاد، فاز شعارنویسی، فاز اعتراضات و فاز حمایت و کفالت سیاسی، فاز شکلگیری یک ائتلاف سیاسی و... به سرانجام رسیده اما انگار خبری از فازهای پایانی نیست و یا به کندی پیش میرود.
×××
شاید به ظن برخی با حجم وسیع دستگیری و قتل و اعدام، مردم قید دگرگونی را زده باشند. اما هر پروژهای یک یا چند وقفه دارد. گاهی نیاز به برنامهریزی مجدد پروژه هست؛ اما این برنامهریزی زمانی در موضوعیت و هدف پروژه دخالتی ندارد.
اینکه کی این کشتی از دریای پرتلاطم به ساحل آرام میرسد؟ هنوز مشخص نیست. اما مشخص است که نمیشود طولانی مدت بر دریای مواج سوار بود که انسان را دریازده میکند. این ماجرا نیز شبیه هر پروژهای حتی اگر درنهایت ناموفق شود مملو از درسهایی است که نمیشود از خیرش گذشت.
×××
ما فهمیدیم اتحاد یعنی چه؛ فهمیدیم دقیقاً ریشهی مشکل کیست و چیست؛ فهمیدیم چطور هر نوع صدایی را دربیاوریم که ضربآهنگ یک موسیقی هماهنگ و دلانگیز را رقم بزند...
اگرچه شاید برخی هنوز مفهوم آزادی را دیکتاتور شدن یکی فرد جدید لحاظ کنند اما اگر درست فکر کنیم خطا را تکرار نخواهیم کرد. وگرنه این کشتی از دریای تلاطم میگذرد منتها بجای ساحل آرام، به گل خواهد نشست.
×××
به شخصه نمیدانم چقدر از راه، باقیمانده؟ اما مطمئنم راه طولانیی را طی کردهایم...آنچنان که نمیشود حتی یک متر هم به قبل برگشت! نه اینکه نخواهیم، بلکه دیگر نمیشود. زیرا هم باد موافق بسوی جلو است و هم امواج؛ حتی اگر چندماه دیگر طول بکشد...
کجای ماجرا ایستادهایم؟ جایی که نمیشود به عقب برگشت!
#مهسا_امینی #حامد_سلحشور
www.Soroushane.ir