قرنهاست در مغزمان فرو کردند که قانع باش. یعنی به همین چیزی که هست بسنده کن. در نظامهای تمامیتخواه، این کلمهی قناعت، حرفهوفن دیکتاتوری است. برای حکمرانی ساده و آسان باید مردم را به سمتی برد تا از آنچه که از مابقی بشقاب حاکمان و اشراف باقی میماند چیز بیشتری طلب نکنند. پس مدام بر طبل قناعت کوبیدند. همه گردن نهادند ولی تنها کسیکه قانع نبود کسی بود که قناعت را برای مردم میخواست.
×××
قناعت را بد معنا کردند. گفتند قناعت یعنی کمخواهی! یعنی راضی شدن به اندک چیزی که قسمتت شده؛ خود این معنای غلط، موجبات تحقیر کردن و سرکوب خواستهها و جلوگیری از بلندپروازی آدمها را فراهم کرد.
برای جا انداختن بیشتر این لفظ باید کاری میکردند که قناعت ورد زبان مردم شود. پس شعرای درباری بسیاری، تا توانستند در مغز مردم تکرار کردند که قناعت، توانگر کند مرد را.
در تمام عمرم ندیدم کسی با کمخواهی به توانگری رسیده باشد. ولی بسیار دیدم توانگری، برای مردم، کم بخواهد!
×××
قناعت یعنی چشم نداشتن به مال دیگران؛ نه اینکه به حداقلهای زندگی راضی باشی. هرچه به تعبیر نادرست قناعت ساختگی این حاکمان و اشراف تکیه کنی یعنی به تقدیر اعتقاد داری و به سهم اندکت از دنیا، اعتماد داری.
به باور حاکمان، قناعت یعنی: رضا از قضا، یعنی باور داشتن به قسمت؛ و قسمت یعنی جبر. پس چه بجنگی چه نه، خدا بیش از این توی کاسهات نمیگذارد. با تعبیر نادرست قناعت گفتند کسی که عایدی کمی دارد نباید در پی تغییرش برود زیرا قسمت و جبرش همین است و چارهای نیست جز قانع بودن.
درحالی که تو اختیار داری که جبرهای بیشماری را بشکنی.
قناعت در معنای درست، یعنی بینهایت میتوانی داشته باشی بدون چشمداشت به مال دیگری. این یعنی قادری بیشتر از این بدست بیاوری، توانگری در تلاش و پویایی است نه دست روی .... گذاشتن!
تو لایق حداقلترینها نیستی؛ بلکه سزاوار حداکثرترینهایی. البته به شیوهی درست و انسانی.
×××
حداقلخواهی توی وجود ما رخنه کرده. ما به کندکار کردن سازمانهای فشل دولتی قانعیم. به اینترنت بسیار کند و یا کلا قطع راضییم. به زندگی در زیر پرچم زور خرسندیم. به نان و پنیر صبحانه دلخوشیم. به هوای آلوده، اعتراضی نداریم. به آپارتمانهای محقر بسنده میکنیم. خودروهای آشغال داخلی که ارابهی مرگند را میخریم. به اندک حقوقی که داریم قانعیم و دم نمیزنیم تا نکند آن نیز قطع شود! به چارتا استوری از فلان و بسان سلبریتی یا بازیکن وسطباز راضییم. درحالیکه اگر به دنبال حداکثرترینها باشیم همه باید در میدان باشند تا این سقف کوتاه که دارد خفهمان میکند را ویران کنیم...
××××
ما به غط، کلا آدمهای قانعی هستیم. حتی وقتی چوب توی حلقمان بکنند باز خدا را شکر میکنیم که چوب را به جای دیگرمان فرو نکردند. و اگر جای دیگری هم فرو کنند باز قانعیم که نوک چوب از حلقمان بیرون نزده!
#مهسا_امینی #توماج_صالحی
www.Soroushane.ir