پرسیدم فرهیخته کیست؟ گفت، کسی که موهایش فر بوده، ریخته. فرهیختگی وقتی در عمل نیاید چیزی نیست جز ریختن بیهودهی مو و چیزی نیست جز گفتگو.
داستان این روزهای ما شبیه این حکایت است که:
روزی مردی در چاهی افتاد و طلب یاری میکرد. یک روحانی او را دید و گفت: حتما گناهی مرتکب شدی و مستوجب عذابی؛ دانشمندی، عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت؛ روزنامهنگاری در مورد این حادثه با او مصاحبه کرد؛ روانشناسی گفت، گذشتهات را واکاوی بکن و ببین چرا در چاه افتادی؟؛ فیلسوفی هم گفت، تو میتوانی بیرون بیایی، خواستن توانستن است؛ زنی خوشبین گفت، خدا را شکر کن که فقط در چاه افتادی، ممکن بود یکی از پاهایت بشکند؛ مردی بیتفاوت هم با دیدن او در دلش گفت، به من ربطی ندارد، مهم این است که من در چاه نیفتادم؛ سیاستمداری هم گفت اگر عقل داشتی توی چاه نمیافتادی؛ درنهایت فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و از چاه بیرون کشید.
×××
هریک از ما در چاهی افتادهایم. چاه غرور، چاه تعصب، چاه جهل، چاه خودشیفتگی، چاه ترس، چاه عشق و... چاه زور!
در هنگام عبور از این چاهها، تا وقتی عمق فاجعه را درک نکنیم، تا وقتی در مقام عمل، قدمی برنداریم هرچه هستیم رشته نیست، پنبه است!
رهایی از چاهی که کسی بدان افتاده چه سهوی چه عمدی و چه تحمیلی، بدست کسی است که در عمل، کاری میکند نه در لفظ. این چاهی است که ما هم در آن روزی خواهیم افتاد!
بدون دانش نظری، شما نمیدانید قوانین رانندگی چیست ولی بدون تجربهی عملی، هرگز راننده نخواهید شد. دانش نظری ، تمام پاسخها را در رابطه با "چرا" به شما میدهد، و دانش عملی تمایل دارد که شما را از "چگونگی" آگاه کند.
به قول یوگی بررا، "در تئوری، هیچ تفاوتی بین تئوری و عمل وجود ندارد. اما در عمل وجود دارد!".
عمل تو برآیند دانش توست.
×××
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه توست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست!
#مهسا_امینی
www.Soroushane.ir