واقعاً کسی که انسانیت و آزاداندیشی را تمرین کند تمام دنیا وطنش است. من بسیار سعی میکنم که تمام دنیا را وطنم بدانم. وطن بدون مرز؛ و البته گاهی حس میکردم به شکل متعصبانهای ناسیونالیست نیستم. ولی هرکاری هم بکنم وطنی که در آن به دنیا آمدم شکل و بوی دیگری دارد. انگار ذرهذرهی وجودت متعلق به ریشهی یک خاک مخصوص است. ازاینرو حس میکنم پس ملیگرا هستم. حتی اگر عقلاً نخواهم ولی قلباً دوستش دارم. همیشه دوست داری به گذشتهی پرافتخارت بنازی. ما آدمها زمانی تمایل به چسباندن خودمان به گذشته داریم که برایمان افتخارآمیز باشد.آنگونه که میخواهی خودت را در نقطهای که هویت شکوفایی در آن جا گرفته، جا کنی؛ شاید این احساس بخاطر اینست که میخواهیم خود را از برخی گذشتههای تلخ مبرا کنیم. نمیدانم هرچه هست نشان وطن از ذهن آدمی بیرون نمیرود که نمیرود.
×××
گذشته، فقط خاطره نیست تمام هویت ماست! نمیشود گذشته را نادیده گرفت، چیزی که الان هستم تماماً از گذشته است.. وطن، فقط محل زندگی نیست. وطن، گذشته، حال و آینده است. وطن، زمان و تعریف ما از آنچه هستیم، هست. مهمترین نشان و نماد هر وطنی، پرچمش است، که آدمها زیر سایهی آن قرار میگیرند. من که از ادیان بخصوص از نوع تحمیلی بهدور هستم خودم را نتوانستم متعلق به نسلی بدانم که وسط پرچمش الله دارد. نشانی که به شمشیر(زور) آلوده است! این نشان، نماد حکمرانی دینی است و حکمرانی دینی، خطرناکترین نوع حکومت توتالیتاریسم است که زیر پرچم آن بودن یعنی خفقان و جهل محض! شاید این حجم از بیزاریام بخاطر ماهیت این دین است. از سویی دلخوش به پرچم شیروخورشید هم نیستم. زیرا ترکیب همزمان شیروخورشید و شمشیر، نماد ایران و فرهنگ غنی و شکوفای ایرانیان نیست. بلکه برداشتی از اسلام، تشیع، ستاره شناسی و تلاش مسلمانان و مغولان بود. صور فلکی و البته زبان خشم و جنگ و زور در پرچم شیروخورشید بخصوص با الحاق شمشیر در دورهی قاجاریه بدجور آزاردهنده است. این نشان، متعلق به پهلوی یا شاهنشاهی هم نیست بلکه یک پرچم جدید است که مدتی بعد از ورود اسلام به ایران ارایه شد و تا زمان جمهوری اسلامی دستنخورده باقی ماند. این نشان جز رنج و نابودی چیزی به ارمغان نیاورد. دقیقاً نشان شیروخورشید نخستین بار در سکههای سلجوقیان و بصورت پرچم اولین بار توسط تیموریان مغول طراحی و برافراشته شد که عاشق ساخت مسجد و نمادهای مذهبی اسلامی بودند و در انتها در دورهی قاجار، شیر پرچم به شمشیر مسلح شد!
بعد از تیموریان، این نماد بدون تغییر اساسی و صرفاً با تغییرات جزئی و رنگی همراه بود. در این پرچم، شیر با شمشیر به علی یا عمر نسبت داده شده و خورشید هم به محمد پپامبر اسلام؛ شمشیر هم که نماد جنگ، قدرت و زور بوده و هست! هرچند در تلفیق تاریخی و وامگیری از تمدنهای پیشینیان، به نظر میرسد که مسلمانان، لوتوس را به خورشید تغییر داده باشند. زیرا گل لوتوس مد نظر ایرانیان، دوازده گلبرگ دارد که شبیه پرتو نور و دایرهی وسط آن شبیه خورشید است. بنابراین پرچم شیروخورشید با آن شمشیر مسخره در دست شیر، پرچمی نیست که من بخواهم آن را دوست داشته باشم.
متاسفانه بسیاری به اشتباه پرچم شیروخورشید را پرچم شکوفایی ایران در دورههای تمدن پارس بخصوص هخامنشی و ساسانی میدانند درحالیکه اینگونه نیست. از نماد شیر و نماد خورشید بطور مجزا در بیشتر تمدنها استفاده میشد اما از ترکیب همزمان شیروخورشید آن هم در بیرق و نشان رسمی کشور که مربوط به تمدن پارس یا ماد باشد، چیزی در تاریخ ندیدم. شیری که در ایران متمدن پارس استفاده میشد شیردال بود. و شاه را نیز بالدار نشان میدادند که اصلآ برای هدف دیگری بود و فلسفهی متفاوتی داشت. البته نماد خورشید بحث دیگری دارد و تقریباً در تمام تمدنهای کهن و باستانی ایفای نقش کرده که راجع به آن سخن خواهیم گفت.
نماد ایران پارسی، ابتدا درفش شهباز و سپس درفش کاویانی است. درفش کاویانی یک نيلوفر آبی با درخشش ستارهای است. یعنی وسط پرچم، گل لوتوس با چهار پرهی مجزا هست. ولی خود لوتوس وسط پرچم روی تمام لباسها، سنگ نبشتهها و دیوارهای باستانی تخت جمشید و طاق بستان وجود دارد. نیلوفر آبی، نماد شرافت، صلح، عشق، باروری، رشد معنوی و کمال انسانی است. رویش این گل در آب، نگارهای از زن یا ایزدبانوی ناهید نیز بود. لوتوس، یک گل مقدس در باور ایرانیان است. چه نمادی از اینزیباتر آن هم در دورهی افتخار و شکوفایی محض؟ نیلوفر آبی به لالهی مردابی هم تعبیر شده. یکی از باورهای زرتشتیان در خصوص این گل اینست که شرایط سخت نباید مانع شکوفایی و زیبایی شود؛ من نیز موافق این باورم اما شرط دارد زیرا ظرف ذهنی هر آدمی با دیگری متفاوت است از این رو شاید تلاش و سختی کشیدن ممکن است یکی را به قهقرا ببرد و یکی را به اوج. ظرف ذهنی آدمها در سختی مشابه ممکن است همه را به سرمنزل روییدن نرساند. درکل فلسفهی عقیدهی زردشتی بر کاربرد بیشتر این گل بخوبی در تاریخ مشهود است به همین خاطرست که جایجای حکاکیها، اثری از لوتوس میبینیم. لوتوس به گل خورشید هم تعبیر شده، شبیه آفتابگردان! خورشید، عنصر حیاتبخش است و حتی بزرگترین خدایان عصر باستان خورشید بود. از خدای خورشید زرتشتی بنام مِهر، تا خدای خورشید مصر بنام رع Re، خدای خورشید هندیان بنام سوریا، معبد خورشید اینکاهای کشور پرو، یا هرم خورشید تمدن آزتکها در مکزیک کنونی، همگی در پرستش این ستارهی ناشناختهی درخشان تاکید زیادی داشتند.
اساساً خورشید به نظرم بزرگترین ناشناختهای بود که بشر آن زمان پاسخی برایش نداشت جز اینکه به خدا نسبتش دهد. درهرصورت خورشید، جایگاه ویژهای در ادیان داشت. حتی در اسلام نیز سورهای بنام شمس هست که وصف خورشید و سوگند به اوست. این یعنی این عنصر وامگرفته و البته بطور واضحتر، کپی شده از تمدن دیگری است. بنابراین بطور قطع نمیشود گفت که خورشید نماد ایران است یا مکزیک یا ژاپن یا چین و هند و مصر. اما این نشان لوتوس در ایران بیشتر از هرجای دیگری نمود پیدا کرد و ماندگار شد. ستارهپرستی، ریشهی تمام ادیان و آیینهاست تحت عناوین مختلف. گاهی چندین ستاره و گاه یک ستاره برای یکتاپرستی؛ البته من به شخصه اسم این را ناشناختهپرستی میگذارم! زیرا خدا و پیدایش حیات با این حجم از جهل ما قابل فهم نبود و نیست و در طول تاریخ این ناشناخته را به چیزی بنام خدا مرتبط میکنیم. جهل ما تمامی ندارد چون جهان هستی تمامی ندارد!
×××
با حملهي اعراب و اسلام به ایران و سقوط ساسانیان، درفش کاویانی که نقش لوتوس را در خود داشت، همچنان پرچم و نماد کشور بود. مسلمانان، تمدنی نداشتند. اما بعد از سیطره بر ایران و کشورهای دیگر، زود خود را تطبیق دادند و به دنبال هویت بصری و نمادهای اسلامی رفتند. همانطور که گفتم خورشیدی که در پرچم آنان هست ممکن است شکل تغییر داده شدهی نیلوفر آبی باشد. اما با شیر و شمشیر عملاً نماد منحصر خود را خلق کردند که دقیقاً مصداق باورهای تند مذهبیشان است. المان خورشید، در پرچم کردستان نیز بکار رفته. کردها خود را از مادها میدانند و به شدت آتش را در آیینهایشان دوست داشتند و دارند. حتم بر این است که خورشید پرچم کردستان هم نمادی از آتش هستیبخش و یا لوتوس باشد! که ممکن است پارسها از مادها به عاریت برده باشند.
پس از خلق پرچم شیروخورشید توسط تیموریان مغولی، بعدها سلسلههای دیگر نظیر: صفویه، نادریه، زندیه، قاجاریه و پهلوی از نشان شیروخورشید استقبال کردند و تغییر بنیادینی در آن اعمال نکردند؛ فقط قاجاریه بود که شمشیر بدان افزود. انقلاب ۵۷ ایران رخ داد. آخوندهای اهل تشیع چون بجز احکام نماز و شیوهی ترتیب رفتن پاها به مستراح چیزی بلد نبودند و اهل خواندن تاریخ هم نبودند و چون حکومتی که قدرت را ازش گرفتند دارای این نشان بود بهشکل قهرآمیزی، نشان شیروخورشید را از پرچم حذف کردند. حکومتهایی که بعد از ورود اسلام، آن نشان را حذف نکردند، تعلقخاطر بیشتری به افکار عمومی و مذهبی داشتند و از این آخوندها بیشتر با تاریخ اسلام آشنا بودند. ولی آخوندها برای دشمنستیزی و طاغوت شمردن نشان شیروخورشید، از علامت الله که وام گرفته از یک نماد هندی است استفاده کردند. این نماد خاندا در دین سیک است. که حاوی شمشیرهای تودرتو است. ولی اگر بیشتر دقت کنیم انگار نماد الله با اندکی تغییر و تلفیق، برگرفته از داس و چکش پرچم شوروی کمونیستی نیز هست! بنابراین این نماد را وسط پرچم و بجای شیروخورشید قرار دادند. یعنی گل به خودی زدند! شاید هم نزدند چون اساساً تفکر آخوندهای اهل تشیع با اسلام متفاوت است ولی چیزی که قطعی است اینست که اینان بهواقع کمونیست و البته فاشیستاند. با این وصف چه اینکه نشان شیروخورشید وسط پرچم باشد، چه نه در هرصورت این ترکیب نماد ایران و آن شکوه افتخار، این نشان نیست و توامان جایی باهم دیده نشده. اگر هم باشد مربوط به تمدنهای دیگر است.
پرچم اسلامگرایان در هر شکل و فرمی چه با شیروخورشید چه با الله آخوندیان، به معنای واقعی چهرهی ظلم و زور را نشان میدهد. الله که تماماً تیغههای شمشیر است! به نظرم از دیدگاه اسلامگرایان پیش از آخوندیان، شیر یعنی سلطان جنگل و شمشیر یعنی زور و خورشید هم یعنی خدا. این یعنی توحش با پیوند به معنویات! کاری که حکومتهای دینی و تمامیتخواه به شکل علنی انجام میدهند. یعنی ظلم در قدرت و مشروع جلوه دادن آن! البته هر دینی که در مقام قدرت باشد همین کار را خواهد کرد: مشروع نشان دادن زور و قدرت و ظلم! این مفهوم در شیروخورشید پرچم سلطنتطلبان هم هست یعنی شیر نماد شاه، خورشید نماد خدا و شمشیر نماد میهن! من نمیفهمم که میهن چه ربطی به شمیشر دارد!؟ آیا اینجا نیز منظور، زبان زور نیست!؟
شکوه ایران در دورهی هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان در اوج کمال بود. اگر بخواهیم خیلی ریشهای مسئله را بررسی کنیم، نیلوفر آبی در اصل برگرفته از تمدن مصریان باستان بود که خیلی زود سر از هنر ایلامی درآورد و در آخر به امپراتوری ماد و سپس پارس راه یافت. این گل زیبا بعد از ایران به هند و چین رفت. گلبرگهای لوتوس نشان دهندهی درخشش خورشید و البته تحکیم اقوام و سرزمینها حول یک نقطه و تعاملات و ارتباطات چندجانبه هم هست. نماد نیلوفر آبی به نظرم زیباترین نمادی است که میشود برای نشان پرچم ایران انتخاب کرد. زیرا پرمفهوم است؛ وضوح بصری دارد، گویاست و سرشار از مهر و دوستی. دراینکه نیلوفر آبی یا لوتوس شبیه گل آفتابگردان، نماد خورشید یا گل خورشید هستند شکی نیست. ولی به ظن من، لوتوس، خورشید ِدرحال غروب است و گل آفتابگردان، خورشیدِ درحال طلوع. اساساً در تاریخ ادیان هم، خورشید درحال غروب خدای صلح است و خورشید درحال طلوع خدای جنگ و آتش! ازاینرو شاید ایرانیان روی لوتوس بیشتر متمرکز بودند زیرا پیامرسان صلح و دوستی بودند.
×××
ازاینرو من نیز لوتوس را دوست دارم. این یعنی درفش کاویانی. آنچنان که در شاهنامه هم به این درفش نیز اشاره شده. میان سپاه کاویانی درفش / به پیش اندرون تیغهای بنفش
به شخصه از هر پرچم شلوغ و چند رنگی بیزارم مهم نیست مربوط به چه کشوری باشد اساساً زیبایی را در سادگی میبینیم. از نظر من پرچم باید زمینهی تکرنگ داشته باشد. یک نیلوفر در وسط یک زمینهی سفید که خود زمینهی سفید هم نشان از صلح دارد، به غایت همه چیز را بیان میکند. جهان بدون صلح، یعنی جهان همیشه جنگ؛ من از جنگ و توحش بیزارم که دوستدار صلحم. البته این نکته را عنوان کنم هویت بصری بنام پرچم، لزوماً به معنای فرهنگ و جلوگیری از جنگ نیست. مهم برآیند رفتاری آدمهاست ولی اگر آدم بر گذشتهی پویا و شکوفا تکیه کند و نشان آن را به جهان بفهماند و برای تقویت شکوفایی و تمدن پیشرو تلاش بیشتری کند، در تاریخ همیشه زبانزد و ماندگار خواهد شد. خطایی که حاکمان میکنند این است که یا آنقدر محبوبند که قدرت نداشتند یا آنقدر قدرت داشتند که دیگر محبوب نبودند. داشتن قدرت و محبوبیت چیزی است سخت و ناشدنی نیست. این اتفاق در امپراتوری پارس بخوبی عینیت یافت!
طرح پرچمی که من دوست دارم در آینده برافراشته شود در یک سیستم آزاداندیش، سکولار، دمکرات و فدرال برای ایرانی آباد درست عین گذشته پرافتخارش، پرچم زیر است که طراحی کردم. با حذف برخی عناصر مازاد و صرفا متکی بر مفهوم کامل نیلوفر آبی و با تمرکز بر درفش کاویانی. شاید روزی برافراشته شود آن روز من روی زمین نیستم. یک طرح مینیمالیستی، مدرن، خاص، خلاصه، چشمگیر و مشخص با یک نگاه؛ با تمام نکات کلیدی مفهومی نیلوفر آبی و خورشید درحال غروب و گذشتهی پرافتخار ایرانی. این پرچم صلح و مهر و باروری است. این پرچم عشق است و زندگی. البته این فقط رؤیای من است و پرچمی خوب است که مطلوب همه باشد و وفاق همه را به دنبال داشته باشد. اما این پرچم طراحی شده، دارای لوتوس، یا خورشید در حال غروب (نماد صلح اساطیری) مفهوم تمام تمدنهای پیشین را یکجا درخود دارد. زیرا خورشید است!
دراین پرچم دوازده گلبرگ به نشانهی دوازده ماه سال و حول یک نقطهی پرگار در گردشند که حکایت از چرخهی حیات نیز دارد. آنچه نوشتم به گواه تاریخ و مطالعات و مشاهدات است بنابراین من از منظر بالا به این قضیه نگاه کردم تا درک درستیتری را از حقیقت پرچم ایرانی ارایه کنم. هرکس هر پرچمی که دوست دارد، محق است و ایرادی بر او وارد نیست و این پرچم طراحی شدهی من، فقط سلیقهی شخصیام است. همین. بنابراین با خواست، باور و علاقهی هیچکسی، مخالفت و ضدیتی ندارم. اگر دوستش دارید یا ندارید نظرتان را بنویسید.
والا پرچم باید نشان یکپارچگی باشه و مقبولیت عمومی سر همین همون شیر و خورشید رو ترجیح میدم
درود هرچه بر وفاق ملی است مهمتره. این فقط رویای شخصی من بود
با نهایت ادب، شما …. خوردی! شمشیر شیر تو … بی شرف!
درود، این مطلب من ضدیتی با اصالت ایرانی ندارد با دقت بخوانید عزیزکم
مطلب بسیار مفیدی بود.
سپاس فراوان
زنده باشی و برآفتاب
توهم زیادی زدی مهندس قلابی
عزیزمی- شاید! خوشحال میشم نظر تاریخیت رو بگی چون چیزی که گفتم بر اساس تاریخه.