ثروت و دارایی را کسی با خود به گور نمیبرد. تا زمانیکه زندهای باید برایش فکری بکنی. چه ثروت بادآورده باشد چه خودآورده! در آستانهی پیری و یا بینیازی، پول، حتی چرک دست هم نیست. شاید بخواهی خیرت به دنیا برسد، گزینههایی که خیرین معمولا پيشوروی دارند اینهاست: ساخت مدرسه، مسجد، کارخانه و یا بیمارستان.
اگر مدرسه بسازی، قدمی برای فهم مردم به جلو برداشتی.
اگر مسجد بسازی، قدمی برای ایمان مردم، به عقب برداشتی.
اگر کارخانه بسازی، سفرهی چند خانواده را به نان رساندی.
اگر بیمارستان بسازی، جان دوباره در کالبد مردم دمیدی.
مردم، آگاه باشند خوب است یا ایمان داشته باشند؟ شکمشان سیر باشد بهتر است یا نمیرند!؟
×××
بین تمام موارد اگر پولش را داشته باشم مدرسه میسازم. اما چیزی که نگران کننده است این است که میترسم تمام کتابهای مسجد را در مدرسه تدریس کنند! و وقتی دانشآموز بیزار از تحصیل و درس نابجا و تحمیلی، بیرون بیاید شغل مناسبی هم پیدا نکند، آنگاه چارهای برایش نمیماند جز بیگاری و شاید برای چنین افرادی کار در کارخانه فکر خوبی باشد، زیرا که بدون تحصیلات و بدون خلاقیت، چیزی جز عمله نخواهد بود.؛ درنهایت آنقدر بایستی کار کند که زود از پای خواهد افتاد و بیمار هم میشود، آنگاه شاید ساخت بیمارستان، فکر بهتری باشد تا آن نگونبخت، نمیرد!
×××
بهترین راه این است جلوی ثروت بادآورده را بگیریم تا کسی آنقدر ثروتمند نباشد که بعدش نداند با پولش چه کند!
باید ثروت خودآورده تعریف مشخصی داشته باشد و اینگونه نباشد که یک نفر از تمام منابع استفاده نکند و یک نفر به همه چیز دسترسی داشته باشد.
آنگاه میشود دید که جامعه، شفاف و پاک است و عاری از فساد و تبعيض.
آنگاه نه خیری هست نه فقیر.
در چنین جامعهای حتما مسجد نیست. حتما متخصص از مدارسش بیرون میآید، حتما به وفور کارخانه هست و حتما نیاز کمتری به بیمارستان دارد و بیمارستانهایش پذیرای بیماران کمتری خواهند بود.
ثروت زیادی، بو میدهد، بوی فساد!
www.Soroushane.ir