یکی از آفتهایی که باعث شکست پروژه میشود این است:"بده بغلی!"
شانه خالی کردن از زیر بار وظایف و تسکهای مرتبط توسط افراد به بهانههایی نظیر: وقت ندارم، سرم شلوغ است، جلسهام؛ فلانی بهتر انجام میدهد؛ من بلد نیستم؛ کار دیگری پیشآمده، هنوز بررسی نشده، باید بروم؛ بخدا نمیرسم؛ میخواهم حال طرف را بگیرم؛ خستهام، دستتنهایم، هنوز فلانی دستورش را نداده و ... همگی برای برونرفت از وظیفهی محولهای است که سعی دارد بهگونهای از انجام آن خودداری و یا با تعلل بسیار آن را به تعویق اندازد و اولین کاری که میکند این است که بدون هیچ بررسی اولیه، آن کار را به بغلی پاس میدهد!
×××
پاسکاری وظایف و درخواستها یک عارضه است و در هر کسبوکاری و حتی در زندگی شخصی هم بهوفور دیده میشود و همین امر سبب افزایش سطح نارضایتی و دلخوری از انجام درست و بهموقع مسئولیتها میشود. این درنهایت یعنی بیاعتمادی به پروژه یا فرد!
بده به بغلی، یکرویهی فکری بیمارگونه است که فرد بجای مواجهه با وظایفش سعی دارد آن را به بغلی ارجاع دهد. تصور کنید اگرچند نفر از این افراد در هر مجموعهای باشند یعنی فاجعه. چیزی که در ارگانهای دولتی که مبتلا به بیماری پارکینسون مدیریت هستند و در منجلاب بوروکراسی دستوپا هم نمیزنند، بسیار دیده میشود.
×××
بده به بغلی، اگر منجر به شکست پروژه نشود، اما درهرصورت، اجرای بهموقع آن را سؤال خواهد برد. چهبسا که بسیاری از پروژهها شبیه بسیاری از آرزوها اگر در زمان مقرر برآورده نشوند، فرقی با برآورده شدنشان ندارند!
با ابزارهای مدیریت خدمات سازمانی و چارچوب ITIL و تعیین شاخصهای عملکرد و گزارشگیری و تحلیل حجم پاسکاریها، جلوی این آفت شُوم را بگیرید. بهتر است این افراد را شناسایی و یا بغلی آنان را از او دور کنید!
کاری کنید که نده بغلی!
www.Soroushane.ir