دیروز پس از انتشار داستان کوتاه شهلا برخی سیخونکم میزدند که:"هی فلانی از عبارت این داستان واقعی است، استفاده میکنی چون دنبال جلبتوجهی و میخوای دیده بشی!؟"
خوش ندارم بابت پستهای قبلی توضیح بدهم اما گاهی نیاز هست تا شائبهها برداشته شود. من واقعاً دنبال جلبتوجه نیستم. اولین و مهمترین مخاطب تمام آثارم خودمم. به خاطر همین هیچ سبک و مکتبی را دنبال نمیکنم. آنچه از دل و ذهنم برآید مینویسم، چه دیده شود چه نشود.
اگر مطلبی به دل کسی هم نشست یک همزادپنداری است. دروغ چرا، هرچقدر همزادپنداری بیشتری باشد احساس میکنی آدمهای بیشتری به این دغدغه آغشتهاند وگرنه چه این ۳۷۰۰ فالوور لینکدین باشند چه نباشند بازهم من دغدغهمندم و مقید به نوشتن؛ حضورشان تنها یک دلگرمی است نه چیزی بیشتر.
آبودان و نان من از جای دیگر است هر پست تخصصی هم گذاشتم صرفاً اطلاعاتم را به اشتراک گذاشتم وگرنه من بهشخصه از فضای لینکدین شخصیام طی این چندسال یک مشتری نداشتم و حتی یک قران پول درنیاوردم! صفحهی تجاری شرکت که مجزاست و بحث دیگری است.
نوشتن، فقط عشق بیحد من است. آنهم بيقید به هر شرط و حدودی؛ شبیه تختهپاره بر موج، رها، رها، رها من!
×××
یک نویسنده از تمام اتفاقات درون و پیرامونش استفاده میکند برای بهکارگیری عناصر ساخت یک داستان. ازاینرو به نظرم تمامی داستانها واقعیاند فقط گاه شکل و فرم و عنوان و ظواهر قضیه تغییر میکند که به شکل جادویی یا تخیلی درمیآید.
اما وقتی قید میشود که:"این داستان واقعی است!"، یعنی کمترین دخل و تصرف در شکل و فرم و ظاهر و عناصر و ارکان ساختار داستان صورت گرفته. ازاینرو من بین سایر داستانهایم با این مورد یک خطکش میگذارم.
کسانی که بیشتر مرا خواندهاند میدانند که تبحر بسیاری در بکارگیری آرایههای ادبی دارم و ناتوان نیستم از اینکه همهچیز را در لفافه بیان کنم. بنابراین اگر برخی از داستانهایم در فضا و ادبیات کوچهبازاری است و عریانیِ بیان دارد برای درک بهتر واقعیت فضاست تا بخوبی حقیقت امر لمس شود و برای جلب توجه نیست!
از مجموع ۶۳۵ داستان کوتاهی که نوشتم و مشتمل بر بیش از ۱۰۰۰ صفحه است فقطوفقط زیر ۲ داستانم نوشتم که:"این داستان واقعی است!" البته بدون هیچ قصد و غرضی. زیرا واقعاً واقعی است. مگر آنکه شما واقعیتش را برنتابید!
www.Soroushane.ir