مادرم حتی شبها که میخواهد سر به بالین بگذارد باز هم لچک(روسری) روی سرش هست. میگوید اگر نباشد سردرد میگیرم، عادت کردم و نمیشود که بدون آن بخوابم. او روسری را بخشی از سرش میداند.
او با این عادت پیر شده و تغییر عادت در کهنسالی کم از تغییر مسیر یک رودخانه نیست. تغییر دادن چیزی که از ابتدا نباید میبود ولی هست، شبیه یک بدعت است. مواجهه با بدعت هم مملو از قضاوتها و بازخوردهای منفی است؛ آن هم در جامعهای که لنگ چیزهای بسیاری را میزند!
×××
عادتها میتوانند محکمتر از قانون و دین باشند. عادتهایی که خورهی روحت شدند. عادتهای که پیش از این نبودند اما وقتی تحمیل شوند و سالهای سال در میان عرف جامعه جای بگیرند میشوند بخشی از وجودت که ترک ناشدنی است. با این وصف او این را برای نسل جوان نمیخواهد. اگرچه بازهم لابلای اعتقادات مذهبی و سنتی، یک دختر محجبه را مقبولتر از دختران دیگر میپندارد شبیه حجم کثیری از مادران این مملکت. اینکه حجاب مصونیت میآورد، جملهای است که بسیاری از مردان هم با آن همباورند و پیشتر هم خودم نیز اینگونه بودم. اما شبیه بسیاری از چیزهایی که عامهی مردم پذیرفتند، این نیز چیز بیخودی است!
×××
حوالی شهر اندیشه نقاشی میکردم. نقاشی ساختمان. دختری بسیار محجبه از برابر جایی که نقاشی میکردم رد میشد. بجز اندکی از نوک انگشتانش، که کیفش را روی چادرش نگه داشته بود، هیچ جای بدنش پیدا نبود. شبیه یک خیمهی سیاه و باریک از کنار خیابان میگذشت و در همان حین جوانی سرمست، سوار بر پیکان گوجهای از پشت سرش آهسته میراند به محض اینکه نزدیکش شد دستش را از پشت در لنگ دختر کرد و او که ترسیده بود که نکند کیفقاپ باشد وحشتزده تمام حواسش به کیف بود که به سرقت برده نشود. اما مرد که تقریباً خودرویش را نگه داشته بود دنبال کیف نبود دنبال کیف و خوشی بود. دقایقی گذشت و با کمی دستمالی کردن او راهش را گرفت و رفت.
×××
حجاب مصونیت نیست. در برابر غریزهی تشنه و گرسنه، حتی تجاوز به یک دختر هفت ساله ممکن است چه برسد به زن جوانی که در پوشش و لفافه است. از طرفی بیحجابی در میان مغزهای زنگ زده هم داستان خودش را دارد. من حامی نه به حجاب اجباریام اما چند مرد شبیه من هست!؟
مشکل زنان به خودیخود داشتن حجاب نیست. تا وقتی نگاههای گرسنه، سیر نشوند، آتش بیحجابی، دامن همه را خواهد گرفت. سیری نگاه گرسنه هم به باز کردن ذهنها و بستر درست ارضا ممکن میشود. پیشتر گفتم اجبارهایی از این دست، رویهی نظام است برای به مرگ گرفتن مردم تا به تب راضی شوند و از مشکلات عمیقتر فاصله بگیرند.
×××
وقتی ذهنی باز نباشد موی باز لطف چندانی ندارد. حذف روسری، فقط به موها هوا میرساند نه به مغز.
نه به حجاب اجباری یک الزام و یک قدم خوب است ولی فقط توسط زنها رقم نمیخورد اگر مردان همراهی نکنند اگر فضا و عطش غرایز فروکش نکند این مسلمانان هوسران خرمنی را به آتش خواهند کشید.
آنچنان که خود بیحجابی میشود آسیب! بانوان این سرزمین باید بدانند که بیحجابی هدف نیست. هدف باید دموکراسی باشد. وقتی دموکراسی باشد هر پوشش مازادی برخواهد افتاد.
عادت کنید برای چیزهای بزرگتر بجنگید. لچکی که روی سر همه است سنگینتر و وسیعترست آن را باید برداشت!
به نمرهی ۲۰ فکر کنید تا ۱۵ بگیرید!
www.Soroushane.ir