خیانت آن هم در بعد عاطفی و روابط زناشویی امری ناپسند قلمداد شده که آسیبزا ازش یاد میشود. اما همیشه اینگونه نیست. یک رابطهی خارج از دایرهی تعهد، اگر روی اصول مشخصی بنا نهاده شود میتواند در برخی اوقات حلال مشکلات هم باشد و حتی میتواند منجر به تحکیم بیشتر رابطه با همسر شود. با اینشرط که برای حفظ و دوام زندگی باشد و برای رفع نیاز.
قویا فهم از حقیقت و خطا، دردناک است و پذیرفته نیست؛ ازاینرو شکل پنهانی چنین چیزی، لازمهی آن است اما نه تا زمانیکه برملا شود زیرا همین افشا شدن است که پذیرش آن را سخت میکند. بیشتر تکرار خیانتهای برملا شده یک انتقامگیری از فرد خیانتکار است چه شرعی چه غیرشرعی.
×××
نوع بشر در مواجهه با کمبودها و اجبارهایی که تغییرش سخت است یا خودسرکوبی میکند یا به جادهخاکی میزند و یا ترک فعل ازدواج میکند. ترک کردن طرف مقابل یک برخورد تهاجمی است که بسیار بر آن تاکید شده اما همیشه این راهکار پایداری نبوده.
درمان در نقص جنسی، همیشه پاسخگو نیست و ترک کردن هم همواره نسخهی درستی نیست زیرا یک رابطهی زناشویی صرفآ بر پایهی سکس استوار نشده. عناصر بسیاری در انتخاب و حفظ شریک زندگی دخیلند بنابراین وجود نقص جنسی و دنبال کردن راهی برای تامین آن، صرفا نباید در همهی موارد منجر به ترک شریک زندگی شود. حتی اگر شرعا و قانونا اینگونه باشد.
×××
شاید اگر طرفین درک کاملی از نقصان و نیازهای هم داشته باشند، راهکارهای برون رفت از آن را با پذیرش قلبی، بهتر ارایه کنند. اما از آنجایی که ما آدمها به شکل عجیبی خودخواه هستیم علیرغم وجود نقصی که داریم و میدانیم که روی فرد مقابل اثر مستقیمی میگذارد بیتفاوتیم و برنمیتابیم که او با علم به این، دست به خطا بزند، همین میشود که خیانت بهوفور رشد میکند و به وفور هم برملا میشود و به سمت هرزگی متمایل میشود. داشتن تعدد زوجین بنام صیغه و ازدواج دوم و... فرقی با خیانت ندارد پس کلاه شرعی نگذارید! زیرا این نیز همان شکل آشکار خیانت است!
در جامعهای که هیچ راه مفری برای تخلیهی هیجانات نیست و در مردمی که هیچ رقم نیازهای همدیگر را به نحو احسن درک و اجابت نمیکنند شکل پنهاني و عیانی هر چیزی ممکن است!
به باور من، نقص جنسی درمان دارد بنابراین پا فراتر گذاشتن از دامنهی تعهد تا رسیدن به درمان، کاری بس نادرست است اما شرایط خاصی هم هست که درمان، نتیجهی دلخواهی ندارد. آدمهایی که خوب ازشان یاد میکنیم در چنین شرایطی، سرکوب شدن را پیشه میکنند که آسيب بیشتری میزند و شک ندارم در این حالت سایر خوبیهای شریک زندگی از چشم خواهند افتاد.
×××
بدون شک اینکه ببینیم همسرمان با فرد دیگری رابطه دارد کم از نابودی کل هستی نیست، زیرا ما هستیمان را با او میببینم. اما اگر زوجی در پی رفع مشکل نباشند، درمانی نیابند، تلاشی نکنند و به نتیجهی اثربخشی نرسند عاقبت بر سر دو راهی سرکوب و خیانت باقی میمانند که رفتن به هرسو، به یک اندازه آسیبزاست. یکی خیانت در حق او، یکی خیانت در حق خویشتن!
همچنان که در مواردی طلاق، بهترین راهکارست در مواردی نیز به جادهی خاکی زدن، راهحل جایگزینی است بشرط آنکه حدود و اصول معین داشته باشد و بتواند در خفا باقی بماند!
طلاق عاطفی، دوستان اجتماعی و ... همگی نوعی از خیانتاند تحت عناوین تعدیل شده.
رشد قارچگونهی خیانت در جوامع، نشان از لذتجویی بیشتر ندارد بلکه نشانگر نقص بیشتر، عدم پذیرش و یا عدم عنوان کردن درست نیاز است!
آدم سیر، دنبال غذا نمیگردد، چه در خفا، چه در هوا!
www.Soroushane.ir