عزیزانی هستند که با اهمیت رابطه آشنایی زیادی ندارند، البته نه روابط عاشقانه و شخصی. روابطی بین اقلام پیکربندی در چارچوب ITIL
رابطه همیشه مهم بوده و همیشه دید وسیعی نسبت به تمام اتفاقات به شما خواهد داد. یک کارآگاه بر اساس نقشهی روابط است که قادرست تا مجرم را شناسایی کند!
پیشتر نیز گفتهام که یک CI یعنی قلم پیکربندی که اختصاری از Configuration Item است. به عبارتی هر قلمی که آن را بتوان به نحوی پیکربندی کرد و هر قلمی که در ارایهی خدمات ما موثر است یک CI است!
ترسیم روابط بین CI-ها این امکان را به شما میدهد که دیدی ۳۶۰ درجه نسبت به تمام اقلامی که در ارایه خدمات موثرند داشته باشید.
تصور کنید میدانید فلان کامپیوتر دست کیست؟ کجا قرار دارد؟ چه تجهیزات جانبی به آن وصل است؟ چه نرمافزارهای قانونی و یا ممنوعهای دارد؟ به کدام پورت سوییچ وصل است؟ سوییچ آن در کدام رک است و رک آن در کدام طبقه از کدام ساختمان؟ از کجا خریداری شده؟ کاربر آن عضو کدام واحد است؟ چه داراییهای دیگری به آن کاربر تخصیص داده شده و .... هزاران پرسش دیگر که توسط این رابطهها قابل شناسایی و پاسخ است اما مهمتر از آنها، نرخ خرابی، تغییرات و مشکلات ثبت شده روی این CI-هاست . یعنی در نتیجهي شناسایی میزان درخواستها و تغییرات اعمال شده بر روی این اقلام است که قادر به شناسایی تجهیز یا ابزار معیوب که بار ترافیکی ناخواسته در سازمان ایجاد میکند هستید. این یعنی همان یافتن مجرم اصلی!
این رابطه یک تصویر بزرگ در اختیارتان میگذارد بدون اطلاع از نقشهی روابط نمیتوان دید وسیعی داشت و بدون دید وسیع، تغییرات ناآگاهانه است!
سازمانهای موفق، دیتابیس جامعی از CI- گردآوری میکنند و با نظارت و کنترل مستمر روابط آن همیشه از تاثیر و شدت و حدت یک CI اطمینان حاصل خواهند کرد.
گاهی روابط یک CI با CI-های دیگر به شدت گرم و پرتکرار است که خطرناک است! و نرخ ریسک تغییر آن را بالا میبرد و گاهی نیز بیش از حد کم رابطه است و این یعنی آن قلم نقش کلیدی خود را بخوبی ایفا نمیکند!