کعبهی ویران شده!
خاک آرام نگیرد تن حیران مرا
ابر باران که ندارد دل گریان مرا
رنگ آن روی قمر یک مَثَل از روی منست
هرچه از غصه درآید همهشب، سوی منست
من از آن کعبهی ویران شدهام نالانم
چون ز تنهایی و گریانی خود حیرانم
چکنم با غم هجران نگارم، همه شب؟
www.Soroushane.ir