آینه!
در من تو خود را دیدهای، این آینه پژواک توست
پیری، جوانی، عاشقی، یا عاقلی، ادراک توست
من بازتابی از توأم، تکرار آیین توأم
این خارها در چهرهام، خار و خس خاشاک توست
گیرم شکستی آینه، هر لحظه و هر ثانیه
این ترسهای بیشمار از آن دل غمناک توست
چار عنصر جانت شناس از من نترس از انعکاس
آن باد و آب و آتشت همبستر این خاک توست
www.Soroushane.ir