هادی احمدی (سروش):

آدم عوضی! [قسمت پنجاه‌‌وهفت]

اقتصاد هند آن‌قدر توسعه‌یافته بود که چین را در خود بلعید و سال‌ها بزرگ‌ترین اقتصاد آسیایی جهان شد. مهم‌ترین عللی که باعث شد این کشور به ابرقدرت جهان تبدیل شود، رابطه‌ی بسیار حسنه با غرب و آمریکا، نیروی کار زیاد و ارزان و تمرکز این کشور بر فناوری‌های نرم‌افزاری بود که تمام زندگی امروزه را زیر سلطه‌ی خود گرفت. چینی‌های بسیاری برای فرار از نظام شکست‌خورده‌ی کمونیسم به‌سوی اقتصاد شکوفای هند فرار کردند. ترکیب ژن‌های چینی در هندی، حاصل از ازدواج و یا روابط جنسی، آدم‌های جدیدی را خلق کرده بود و این ترکیب در کنار فناوری پیوند فوری اعضا، شکل ناخوشایندی از آدم‌ها را به رخ می‌کشید که هیچ‌چیزی‌شان شبیه یک آدم درست‌وحسابی نبود. آدم‌هایی که اصلاً خودشان نبودند. اندام‌های پیوندی و تعویضی از آن‌ها مشتی آدم‌های عوضی ساخته بود و این عوضی بودن در اینجا چنان جا افتاده بود که مردم محلی می‌خواستند از آن بی‌بهره نباشند و دولت فعلی هم از این آب گل‌آلود نهایت استفاده را از این فناوری داشت می‌برد.

جنگ، همیشه باعث رشد سریع‌تر فناوری می‌شود!

این‌ها را از کودکی دیده بودم اما نمی‌فهمیدم. حتی نمی‌دانستم چرا پدرم نمی‌توانست لباسی را دقیقاً هم‌اندازه‌ی مشتریانش بدوزد؛ نگو زنی که پایش را از پای زن دیگری پیوند زده بود با پای خودش هیچ هماهنگیی نداشت. شیوه‌ی راه رفتن، دست بردن و حتی انگار نفس‌ کشیدن آدم‌ها تغییر کرده بود. حتی داشتم به این فکر می‌کردم که شُش‌های آن زن چاقی که فروخته بودم الان در سینه‌ی چه کسی دارد نفس می‌کشد!؟

سراسر شهر آدم‌هایی دیده می‌شدند که اکثراً مخلوقات وصله‌ پینه‌ای بودند که انگار نه باطنشان و نه ظاهرشان یک‌چیز استاندارد و یکتا در خود نداشت. مفهوم (نچرال بودن) طبیعی بودن نه به معنای چهره‌ي طبیعی بلکه به معنای بدن طبیعی، چیزی بود که کمتر دیده می‌شد. هرچه حجم پیوند اعضا بیشتر می‌شد تفاوت ظاهری بدن‌ها به‌شدت آزاردهنده و تابلوتر می‌شد. حتی مردانی را دیدم که آلت‌تناسلی کسی دیگر را به خود پیوند زده بودند. بجای استفاده از ژل و دارو و ابزارهای افزایش قطر و سایز، بهترین کار، پیوند آلت بود! گاهی به خودم و پدرم نگاه می‌کردم می‌ترسیدم که نکند قسمتی از بدنم، از آن بدن کسی دیگر باشد!

 چینی‌ها که روزگاری اژدهای زرد لقب گرفته بودند به سوسماری بی‌جان مبدل شدند. دلیلی که باعث شکست اقتصاد آن کشور شد، رابطه‌ی سرد با غرب بود. حزب کمونیست چین، روزگاری موفق عمل کرد اما به‌سرعت، دنیا را علیه خود برآشفت و با جمعیت زیاد اما نان‌خور دولتی از زیر بار هزینه‌ها نتوانست جان سالم به درببرد. وقتی گوی رقابت را در عرصه‌ی جهانی به هند باخت، شروع به درگیری با هند کرد. شکی نیست که چین باهدف نابودی توسعه‌ی اقتصادی این کشور آن جنگ را به راه انداخت و باعث سرازیر شدن سیل مهاجران هندی به هرجایی شد. مهاجرانی که با ادویه‌هایی که بیشتر بوی نم می‌داد و غذاهای تندی که انگار از هزاران قرن تاکنون قرار نبود کنارش بگذارند، این شهر را نیز به هندوستان کوچک مبدل کرده‌ بودند. ارز دیجیتالی روپین که برآمده از همان روپیه‌ی قدیم هندی بود بیشتر از واحدهای پولی محلی در سراسر جهان استفاده می‌شد و همه با چنین چیزی خیلی راحت دادوستد می‌کردند. خوابیدن با یک زن هندی مهاجر نه‌چندان جذاب ۱ روپین، هزینه و فروختن تمام بدن آن زن چاق در آن خیابان ۱۰۰۰ روپین درآمد برای من داشت.

ادامه دارد...


ادامه‌ مطلب در صفحه‌ بعدی...
5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

4 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Eli
Eli
2 سال قبل

پر از مفهوم و در خور تامل

T.doaei
T.doaei
2 سال قبل

چقدر این قسمت رو خوب گفتید???

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
4
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x