آدم عوضی ۱

هادی احمدی (سروش):

آدم عوضی! [قسمت هشت]
عکس، مربوط به یک دختر جوان، جذاب و زیبا بود که ساری زرد بر تن داشت و یک شال بلند طرح‌دار قرمز، از سمت راست سعی می‌کرد لختی سینه و بازوی‌اش را بپوشاند. با این وجود هنوز خط سینه و برجستگی سینه‌هایش بخوبی پیدا بود. خال سرخ وسط پیشانی، موهای بسیار پُرپشت که روی شانه‌اش انداخته، بلند و سیاه بود با صورتی گرد و پوست گندمی. این‌ها چیزهایی بود که ناگفته پیداست که این عکس یک زن هندی است. فقط این نبود منظره‌ی پشت سرش، تاج‌محل بود مکانی که آرزو می‌کردم روزی به آنجا بروم. دست و گردنش هم مملو از جواهرات بود. یک دستش را به کمرش زده و یک دستش به پایین افتاده بود و با چشمانی درشت و بینا، برای لنز دوربین طنازی می‌کرد.
با خودم گفتم، مشخصاً زن پولداری است. اما عکس یک زن پولدار در خانه‌ی محقر و فقیر ما چه می‌کند!؟ آیا این عکسِ مادر اجاره‌ای من است!؟ اگر پولدار است چرا در ازای اجاره‌ی رحم‌اش، حاضر به زادن من شده!؟ یعنی این‌قدر خاک بر سر شده!؟ یعنی درد ۹ ماه پریود نشدن به درد یک‌بار حاملگی می‌ارزید!؟ یعنی ممکن است پدرم عاشق آن زن شده باشد!؟ اگر عاشقش شده، چرا با او ازدواج نکرد؟ اگر آن زن زیبا، پذیرفته که مرا بزاید پس چرا همسر پدرم نشده!؟ شاید این عکس او نیست و عشق گمشده‌ی پدر باشد. یا شاید عکس یکی از مشتریانش باشد. اما یک مشتری پولدار با چنین ظاهر زیبایی چرا باید به یک پیرمرد فقیر سفارش کار بدهد!؟ کسی که هرچه می‌دوزد مربوط به عهد بوق است و به‌روز نیست. حتی اگر این‌گونه هم باشد من که تاکنون چنین زنی را در آستانه‌ی در ندیدم که مشتری پدر بوده باشد. همه‌ی آنانی که مراجعه می‌کنند هم هشت‌اشان گرو نُه‌اشان است وگرنه حداقل پول دوخت و دوز را تمام و کمال می‌دادند تا نیازی به دفتر بدهی نباشد!
کسی چه می‌داند؟ به هرحال من آن‌قدر با پدرم راحت بودم که می‌توانستم همه‌ی این‌ها را ازش بپرسم. او نیز آن‌قدر راحت بود که هر چیزی را به من می‌گفت. مطمئناً دلیلی داشته که از این عکس چیزی برایم نگفته. وگرنه لزومی به پنهان‌کاری نبود. ما هیچ چیز پنهانیی با هم نداشتیم. الا این! پس لابد هنوز چیزهای زیادی هست که من از آن‌ها بی‌خبرم. آدم‌ها چیزی را از هم پنهان می‌کنند که نفعی در آن نیست!
دیدن این عکس، عجیب بود؛ اما عجیب‌تر آن‌که، چهره‌ی من بی‌شباهت به این زن نبود!

ادامه دارد…

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

14 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدی
مهدی
2 سال قبل

خیلی حواشی داره متن….. حوصله بر هست. نمیشه شسته رفته تر کرد؟

ساحره
ساحره
2 سال قبل

مشتاقانه دنبال میکنم داستان رو

Behnaz
Behnaz
2 سال قبل

بسیار مشتاق شدم…

پروانه
پروانه
2 سال قبل

عالی بود

فانید
فانید
2 سال قبل

نوشته با نگاه به مسائل اجتماعی موشکافانه و بعضا روانشناسانه همراه است . شخصا از خواندنش لذت بردم و مسلما اندوه منو بهمراه داشت برای وجودمسائل ومغضلات موجودی که دقیقا اشاره شده .

علیرضا بخیت
علیرضا بخیت
2 سال قبل

عالی

مهدی
مهدی
2 سال قبل

دمت گرم
داداش

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
14
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x