آدم عوضی ۱

هادی احمدی (سروش):

آدم عوضی! [قسمت دوازده] 

شنیده بودم که مادران با بزرگ شدن پسرانشان، دیگر به‌مانند گذشته آنان را در بغل نمی‌گیرند و به بدن خود نمی‌مالند. دیگر به‌سادگی، سینه‌هایشان را از زیر لباس درنمی‌آورند تا فرزند، یکی را بر لب بگیرد و دیگری را در دستش بگذارد تا هم‌زمان با خوردن، لذت فشردن را نیز تجربه کند.
اگر مادری تا دیروز، با آلت کوچولوی فرزندش در هنگام تعویض پوشک، بازی می‌کرد، با بزرگ شدن پسر، دیگر جرئت این کار را ندارد. دیگر نمی‌شود برای این‌که فرزندش پسر شده، آن تکه‌پوست چروکیده را آلت دست خود کند و با آن خوشحالی کند. مادران خیلی خوب این را می‌دانند که نباید بیش از این به پسری که بالغ شده، نزدیک شد و فرزندان پسر هم همین‌طور. این حس در مورد پدر و دختر هم صادق است. نگاه جنسی فرزند به والدین و برعکس، همیشه بوده و هست منتها فراخور فرهنگ و عرف و سنت و در میان شرم و حیای خانوادگی روی‌اش سرپوش گذاشته می‌شود، تا بوی گندش بالا نزند! اگر محرمیتی هست گویی فقط در هنگام نوزادی هست پس از آن همه چیز شکل خطرناکی به‌خود خواهد گرفت. خود‌آگاه یا ناخودآگاه، نگاه پسر به نادیده‌های بدن مادر متمایل می‌شود. چه او مادر واقعی باشد چه مجازی، چه فروشی باشد چه اجاره‌ای؛ درهرحال چنین نگاهی هست و شاید هم برای یک مادر اجاره‌ای زیبارو و یا برای یک پسری که از یک مادر جایگزین بیگانه به دنیا آمده، این احساس بیشتر و شدیدتر باشد.
فکر نمی‌کردم این‌قدر بی‌جنبه باشم اما بازتاب آن عکس، هنوز در مغزم تکرار می‌شد. اگر مادری به این طنازی و زیبایی داشتم هرروز خیره به زیبایی صورتش نمی‌شدم؟ هرروز محو تماشای لرزش‌های دل‌فریب اندامش نمی‌شدم؟ سعی نمی‌کردم او را در آغوش بگیرم و کامم را سیراب از بوسه‌باران‌ها کنم؟ من که به پستان‌های پرشیرش برای رشد استخوان‌هایم دیگر نیازی نداشتم؛ اما اکنون چطور؟ برای خالی کردن رطوبت این استخوان‌ها با پستان‌هایش به هوای مثلاً کودکی! بازی نمی‌کردم؟ اگر جایی از لباسش سوراخ می‌شد یا بر اثر باد و یا نشست‌وبرخاست، چیزی یک آن دیده می‌شد غرق تماشای آنجایش نمی‌شدم؟ آن دختر زیبای هندی با آن قد و قامت و خو، با آن رخ و رو و با آن تن و مو، اگر اینجا بود، اگر مادر واقعی من بود، اگر همسر پدرم بود، مرا شیفته‌ی خود نمی‌کرد؟ دستم به یقه‌ی پدرم گره نمی‌خورد؟
ادامه دارد...

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

14 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهدی
مهدی
2 سال قبل

خیلی حواشی داره متن….. حوصله بر هست. نمیشه شسته رفته تر کرد؟

ساحره
ساحره
2 سال قبل

مشتاقانه دنبال میکنم داستان رو

Behnaz
Behnaz
2 سال قبل

بسیار مشتاق شدم…

پروانه
پروانه
2 سال قبل

عالی بود

فانید
فانید
2 سال قبل

نوشته با نگاه به مسائل اجتماعی موشکافانه و بعضا روانشناسانه همراه است . شخصا از خواندنش لذت بردم و مسلما اندوه منو بهمراه داشت برای وجودمسائل ومغضلات موجودی که دقیقا اشاره شده .

علیرضا بخیت
علیرضا بخیت
2 سال قبل

عالی

مهدی
مهدی
2 سال قبل

دمت گرم
داداش

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
14
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x