اگر من مُردم بدانید خیلی کار ناتمام داشتم که عمرم کفاف نداد به سرانجامشان برسانم. تقصیر اجل بود مهلت نداد وگرنه ۶۰ سال عمر که هیچ، ۶۰میلیون سال هم عمر داشته باشم به انتهای کارهای باقیماندهام نمیرسیدم.
کاهلی نکردم. کارهایم زیاد نیست. آغازها زیادند!
این همان جایی است که باید کارهای ناتمام، ناتمام باقی بمانند تا یک نفر دیگر پس از من آن را از صفر شروع کند.
چه دور باطلی است تکرار و تکرار آغازهای بیپایان.
مقصر من نیستم. آنهایی که بعد از من میآیند و میروند هم تقصیری ندارند. مقصر، همیشه اجل است که عجله دارد!