وقتی کسی از شجاعت دم میزد آنقدر سقراط او را سوالپیچ میکرد تا طرف به این نقطه میرسید که مفهوم شجاعت با آنچه تاکنون آموخته، آسمان تا زمین تفاوت دارد؛ آنچنان که بسیاری، دست از مبارزه بر علیه دشمنان خیالی و تراشیده شده توسط همان صاحبان قدرت، شستند و شجاعت را نه در میدان جنگ، بلکه در زندگی میجستند حتی لابهلای برآمدن نهالی از خاک!
اینکه بفهمی که نمیفهمی، تمام فهم ما از خودمان است.
پرسیدن، گشودن روزنههایی بسوی روشنی است اما نه فقط بخاطر اینکه چیزی پرسیده باشیم. اگر به پرسش خوب نیاندیشیم هر پاسخی میتواند گمراهکننده باشد. بنابراین، نیاندیشیدن به پرسش، با پرسش نکردن هیچ تفاوتی ندارد!
حتی گاهی چیزی را میپرسیم و دوست داریم پاسخی بشنویم که مورد انتظارمان است! این یعنی پیش از پاسخ دادن فرد مقابل، آن پاسخ را در ذهن خود داریم حتی اگر خلاف آنرا بگوید میخواهیم باور کنیم که نه درست همان چیزی که میخواستیم را به ما گفت!
این ذهنیت بدتر از هرچیزی به ما آسیب میزند.