وقتی حرف از هوش به میان میآید بیهوشی هم هست. وقتی از یادگیری میگوییم، فراموشی هم هست!
این روزها، هوش مصنوعی جولان میدهد در فناوری. اما بیهوشی مصنوعی کجاست؟ وقتی میگوییم یادگیری ماشینی، فراموشی ماشینی چگونه است!؟
فرض بر این است که برعکس هوش طبیعی (انسانی) که دچار بیهوشی هم میشود، هوش مصنوعی به چنین عارضهای دچار نمیشود. اما میشود. شاید هم به مراتب بدتر و غیرقابل جبرانتر.
دادهها چه از جنس صفر و یک خالی باشند چه منطق فازی، درهرحال داده هستند. نوشتاری بر روی حافظههای سخت که میتوانند بسیار مخربتر از چربی مغزی از بین بروند!
سری که با چوب شکسته شود ممکن است قسمت از حافظهی آدمی را مختل و شاید هم قسمت دیگری را بیشتر رشد دهد! آنچنان که مرز بین نبوغ و کُندذهنی براساس عارضهی مغزی! نیز بیارتباط به این نیست. اما چنین چیزی در سختافزارهای زیرساخت هوش مصنوعی بیمعنی است!
با این حال ما همچنان دست برتر را داریم. حتی اگر قدرت پردازشمان میلیاردها بار کمتر از سرورهای کوانتومی باشد. اما با یک نگرانی بیشتر! آن چیزی که ما نداریم و ماشینها دارند، سیستم بکاپ است.
هربار که مغزی از هوش میرود و یا حافظهاش را از دست میدهد، اگر میشد قبل از آن، روزانه یک پشتیبان(بکاپ) ازش گرفت و در فرصت خرابی آنرا بر روی مغز بازگرداند؛ آنگاه نه بیهوشی سراغمان میآمد نه فراموشی.
ما از هر عشقی، بیهوش میشویم و از هر دردی میآموزیم. اما ماشین و هوش مصنوعی نه عشق میفهمند، نه درد! و فقط به لطف پشتیبانگیری است که همیشه بههوشاند!