برای مدیریت هزینههای شخصی و اینکه چقدر سیگار میکشم و چقدر خرید داشتم و چقدر هلههوله توی زندگی هست مدتی توی نرمافزار Microsoft Money ریز دخل و خرجم را درج میکردم. بعد، از چند نرمافزار دیگر و در آخر از چند اپلیکیشن دیگر هم استفاده کردم. این را از همکار قبلیام آموختم. دیدم شب و روز چشمش به دخل و خرج است! هر لحظه آمار مصرف بنزین، برق و تلفن و کرایهی تاکسی و... را محاسبه میکند و گزارشگیری میکرد. آنقدر لابلای این محاسبات بود که نه وقت میکرد و نه دلش میآمد خود را به یک قهوه مهمان کند!
من هم از اینکه میدانستم در ماه، nتومان صرف سیگار یا برای آژانس میکنم، حس میکردم مدیریت مالی میکنم! اما هیچ چیزی بهام اضافه نشد، جز اینکه:"واو چقد زیاد!" و باز فراموشم میشد که چقدر زیاد بود!
مدیریت هزینهها چیز خوبی است. اما وقتی عادتی را نشود یا نخواهی کنار بگذاری، هرچقدر هم آمار و نمودار برای خودت بکشی، چیزی جز اتلاف زمان و استرس بیخود، رهاوردی ندارد. آنچه که باعث میشود چنین ابزاری بهکار نیاید، کنترل لحظهبه لحظهی هزینههاست. وقت گذاشتن برای چنین چیزی خود بزرگترین محل هدر رفت دخل است! کسی که روحیهی پسانداز دارد به هیچ ابزار مدیریت هزینهای نیاز ندارد و کسی که عادت به هزینهکرد بظاهر بیهودهای دارد ترک عادت موجب مرض است. میدانستم که عادت را نمیشود حذف کرد بلکه باید جایگزینش کرد. هرکسی خوب میداند کدام عاداتش بد است و کدام خوب. اگر بخواهد کنارش میگذارد اگر نخواهد خدا هم زمین بیاید آش، همین آش است و کاسه همین کاسه.
اگر در کار کردن با ابزار مدیریت مالی شخصی بهمراه کسب نتیجه! تجربهی موفقی داشتید بفرمایید بیاموزم.