تجربه نشان داده که تا وقتی سیستمی نادرست کار میکند، نتیجهی اعتراضات برای اعادهی حقوق، توسط هیچ کارفرمایی و هیچ حکومتی به ثمر نخواهد نشست. فقط به این دلیل که اگر به هر خواسته، مطالبه و اعتراضی پاسخ مثبت دهند این موضوع به سایرین هم سرایت پیدا میکند. سیستم غلط قادر به رفع ریشهای مشکل نیست زیرا مشکل دقیقاً خود سیستم است. برای ادامهی حیاتش، سعی میکند با خشونت، سرکوب، فریب، وعده و یا در نهایت انجام یک سری کارهای موقتی و تظاهری غائله را خاتمه دهد. یک سیستم غلط، فقط در یک نقطه نادرست عمل نمیکند، بلکه در تمام نقاط نادرست است! منتها در هر برههای فقط یک جا دردش میگیرد و صدایش در میآید. آنجاست که سیستم، به حل موقت، بجای حل دائم بسنده میکند. پاسخ مثبت به یک اعتراض، یعنی مطالبهگری بیشتر، سرایت به دیگران و تکرار خواستهها و اعتراضات افزونتر. بنابراین هیچ سیستم غلطی چنین هزینهای را نخواهد پرداخت. پس تلاش برای اصلاح سیستم غلط بیفایده است. این تلاش، چیزی شبیه علمکردن یک تیرچوب به دیوار کج ساختمانی است که نشستکرده و در حال فرو ریختن است. زیرا نمیتوان برای بنایی که خشت اولش را معمار کج نهادست و تا ثریا کج رفته، کاری کرد. اگر بجای درخواست یک مطالبه، ارکان سیستم غلط مورد هدف قرار گیرد، اگر یکپارچگی شعار وجود داشته باشد و اگر دامنهی اعتراضات وسیعتر باشد چیزی که در نهایت اتفاق میافتد یک تغییر بزرگ اما پُر ریسک است و سیستم غلط توانایی کنترل چنین چیزی را نخواهد داشت. زیرا با هیچ نیرویی نمیتوان فریادهایی که از هر سویی بلند میشوند را خاموش کرد!