زهر عقرب

هادی احمدی (سروش):

با آنتی از طریق یک شبکه‌ی اجتماعی آشنا شدم، یک مرد فنلاندی که برای تجارت تجهیزات پزشکی مقیم کشور امارات بود. اسمش همیشه لبخند به چهره‌ام می‌آورد یادآور آنتی بیوتیک بود! دارویی که همراه با چند قرص سردرد همیشه در خانه‌ام حضوری رسمی و دائمی داشت. اولین چیزی که برام نوشت این بود که:"تکنولوژی، رابطه‌های نزدیک را دور می‌کند و رابطه‌های دور را نزدیک!" از گفتارش چنان لذت بردم که ظرف مدت کوتاهی روزانه چندین پیام به هم می‌دادیم و...

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

2 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
ن.ا
ن.ا
3 سال قبل

قلم شیوایی دارید ولی گذشته از مطلب، آخر داستان برایم جالب بود، داشتم سعی میکردم حدس بزنم چه موجودی پشت در است؟
به این نتیجه رسیده بودم که حتما یک عیب ظاهری دارد مثلا روی ویلچر نشسته یا …
داشتم خودم رو جای دختر داستان میگذاشتم که …. سروکله ش پیدا شد.!
برای من جالب بود که تصور اینهمه خوشبختی محال بود. چرا؟ این سوالی است که ذهنم را مشغول کرده

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
2
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x