آرتروز زانوهایش، بخاطر پافشاری زیاد بود!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
کره از آب نگرفتن، آب در هاون کوبیدن، یاسین به گوش خر خواندن و … همهی اینها بیانگر یک چیزند آنکه، وقتی سخنی بینتیجه است، اصرار بیخود هم، بیفایده است. تلاش و پایداری همیشه لازمهی تغییر است. اما کی و کجا؟ آدمها با اصرار ما، با تحمیل اندیشهها، حرفها و نصایح ما تغییر نمیکنند. شاید اگر شیوهی درستی بکار گیریم اندکی از ما الگو بردارند آنهم به شرطی که در آن شیوه، منفعتی برای خود متصور شوند. نصیحت، فقط شنیدنی است نه پذیرفتنی! سراسر تاریخ، داستان نصایح بیشمارست. اگر تاریخ، عبرتآموز بود که اینهمه تکرار نمیشد. آدمهایی که با اندیشهها و تجارب خود بزرگ شدهاند آنگونه هم باقی میمانند و هر تغییری هم که لازم باشد آنرا بر سنگبنای افکار اولیهاشان خواهند گذاشت. بنابراین آنهایی که بر تغییر کسی اصرار میورزند تا باب میل و سلیقهی خودشان رفتار کنند، سخت در اشتباهند زیرا شاید او به ظاهر چنین کند و چنان کند اما تا وقتی چیزی را نپذیرد، هر پافشاری بیهودهای که میکنید پایتان در جایی که هست بیشتر فرو میرود. درد پافشاری بسیار آزاردهنده است آرتروز میآورد. باید قبول کرد که هیچکس مثل تو فکر نمیکند. ولو از یک دست باشد این پنج انگشت! بگذاریم دنیای آنها به همان شکلی که تجربه کردهاند، پذیرفتهاند و باور کردهاند باقی بماند. چون کسی که ادای رفتار شما را در بیاورد رفتار خودش را هم فراموش خواهد کرد. شبیه کلاغی که میخواست راه رفتن کبک را بیاموزد، راه رفتن خودش را هم فراموش کرد. پس اگر آدمی را یافتی که یکرنگ است، سعی نکن به او رنگ دیگری بزنی؛ چراکه او را با هرچه بیامیزی کدر میشود!
www.Soroushane.ir