بازاریابی تلفنی یا تلف‌کنی!

هادی احمدی (سروش):

هرگز یاد ندارم که از صدای پشت تلفن که بدون هیچ آمادگی شروع به صحبت در مورد محصول یا خدمتی می‌کند چیزی خریده باشم جز آنکه با نفرت و انزجار تمام، تماس را قطع کرده‌ام! احساسی ناخوشایند که حتی از یادآوری نام آن برند که بدرستی در خاطرم نیست هم ناراحتم. چون این مکالمه‌ی یک‌سویه، بدون خواسته‌ی من است، بدون آمادگی قبلی، در زمان و مکان نامناسب و از طریق تلفن و یک ارتباط صوتی آزاردهنده است بنابراین هرگز به نتیجه‌ی مطلوبی نه برای برقرارکننده‌ی تماس و نه برای دریافت‌کننده‌ی تماس نخواهد رسید. در جای‌جای بسیاری از بحث بازاریابی به شیوه‌ی بازاریابی تلفنی اشاره شده. اما به چه قیمتی و با چه داده‌هایی!؟ من به شخصه با این نوع بازاریابی به شدت مخالفم و یقین دارم که پرداختن به انجام چنین کاری چیزی جز هدر رفتن وقت، هزینه و بدنامی برند به دنبال نخواهد داشت. مگر آنکه بخواهند از این روش برای برگزاری مسابقه و کلاهبرداری مسابقه‌ای استفاده کنند که اگرچه آدم‌های ساده گیرشان می‌افتد و موفق‌اند اما در غایت این نیز شکست سنگینی در انتها به‌همراه خواهد داشت.

مهمترین مشکل بازاریابی تلفنی: به‌هم ریخته‌شدن اولویت‌های ذهنی مخاطب است. که باعث سلب تمرکز فرد از کار جاری‌اش می‌شود. تلفن، آنقدر مشکل‌ساز هست که حتی در مدیریت ارایه‌ی خدمات فناوری اطلاعات نیز جایگاه خود را در ابزارهای ITIL از دست داده!

تصور کنید من چندین سال است که شرکت ثبت کردم، موسسه‌ای تماس تلفنی ناخواسته می‌گیرد و مرا به ثبت شرکت دعوت می‌کند!

یا همین‌که تازه خودروی‌ام را بیمه کرده‌ام یک شرکت بیمه‌ای تماس می‌گیرد و ازم می‌خواهد که خودروی‌ام را بیمه کنم!

یا روزی که اینترنت به شدت کند شده بود یک شرکت خدمات اینترنتی شش بار تماس گرفت که هر بار پس از گفتن:"سلام!" قطع می‌شد و در آخر خانمی می‌خواست خطوط تلفن‌های مبتنی بر اینترنت VOIP را بفروشد! او داشت تبلیغ چیزی را می‌کرد که خود معیوب بود! پاسخ من به وی این بود:" وقتی اینترنت کند است یا با قطعی و اخلال مواجه شود روزی که برای تبلیغ انتخاب کردی روز خوبی نیست! حداقل به این موضوع فکر کن!

همه‌ی تماس‌گیرندگان اتفاقی شماره ما را نمی‌گیرند! آنها گاه از روی یک لیست جدید یا سوخته‌ نام و نام خانوادگی، پلاک خودرو و حتی کدملی و چند جزئیات دیگری در اختیار دارند بنابراین خطاب کردن مخاطب با نام و نام‌خانوادگی قدری او را متحیر از تماس دریافتی می‌کند! اما در این نوع ارتباط بیهوده چندتا نکته هست که سبب عدم موفقیت آن می‌شود:

  • اول اینکه شما هرجایی که خدمت یا محصولی دریافت می‌کنید متاسفانه برخی افراد سودجو اطلاعات شما را عمداً (توسط یک نفر یا یک شرکت ) به سایر رقبا نیز ارایه می‌کنند. حس اینکه شما از جایی که نمی‌شناسید اما اطلاعاتی از شما دارند بسیار آزاردهنده است و به نوعی تجاوز به حریم شخصی فرد است و جدا از این در اروپا قانونی برای رعایت این حریم مهم تدوین شده به اسم GDPR که به اختصار یعنی حذف اطلاعات و مشخصات افراد برای جلوگیری از سو استفاده.
  • دوم اینکه آنها اطلاعات درست و کامل ندارند و تنها با تکیه به برخی مشخصات اولیه سعی در بازاریابی بی‌حاصل می‌کنند. این یعنی رقبای دیگر از محصول یا خدمت مشابهی که قبلاً فروخته شده کاملاً بی‌اطلاعند وگرنه پیشنهاد مشابهی نمی‌دادند. به عبارتی بیشتر آنها از یک لیست سوخته استفاده می‌کنند لیستی که افرادسودجو با فروش اطلاعات و مشخصات خریداران به دیگران کسب درآمد می‌کنند و این تاسف‌بار است.
  • سوم اینکه نمی‌توان دقیقاً مشخص کرد که چه زمانی مخاطب آمادگی دریافت یک تماس موفق و خوب را دارد که با آن بتوان اثرگذاری فروش و یا طرح پیام تبلیغاتی را تضمین کرد.
  • و چهارم آنکه فروش محصول یا خدمت باید مطابق با نیاز و خواسته‌ی مشتری و یا لااقل برداشت صحیحی از پتانسیل او باشد که این نیازمند اطلاعات بسیار زیاد بر پایه‌ی هوش مصنوعی‌است که بسیاری از آن بی‌بهره‌اند.

صدای زنگ تلفن به‌خودی خود تمرکز و اولویت‌های ذهنی آدمی را به‌هم می‌ریزد شکی نیست نبردن یا خاموش کردن تلفن‌همراه بر سر جلسات و کلاس‌های آموزشی نتیجه‌ی همین چالش است...

بنابراین تلفن نه تنها برای بازاریابی ابزار خوبی نیست بلکه می‌تواند آسیب بدتری به برند مربوطه بزند. زیرا صدای زنگ تلفن از سوی یک شماره‌ی ناشناس جز تزریق استرس، غافل‌گیری و مزاحمت، ثمره‌ای ندارد. متدهای بازاریابی زیادی می‌تواند صدای کسب و کار یا تبلیغ شما را به گوش مخاطب برسانند بنابراین این روش نه تنها روش ارزانی نیست بلکه هزینه‌ای که در آینده سبب منفورشدن و تخریب برند می‌شود به مراتب بیشتر است.

بازاریابی تلفنی جز تلف‌ کردن وقت نیست! اگرچه نام بازاریابی اینترنتی Telemarketing است اما به‌واقع چیزی جز تله‌ی مارکتینگ نیست! و آنکس که در این تله می‌افتد مشتری نیست بلکه خود برند تبلیغ‌کننده است. نکته‌ای که اهمیت دارد این است که تبلیغات وقتی آزاردهنده باشند دقیقاً اثر معکوس بر ذهن مخاطب می‌گذارد.

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x