زیادی روی چشماش سنگینی میکرد، از چشماش افتاد!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
همیشه سعی میکنیم برتر باشیم. سرتر و بالاتر. این خواستهی بدی نیست آرزوی تکتک ماست. چون باور داریم برف نشسته بر قلهها برای تمام فصول سال باقی است چه در گرماگرم تابستان داغ باشد چه در زمهریر زمستان. این یعنی وقتی بر بلندیها بایستی هرآنچه را که هستی تا انتها حفظ خواهی کرد و چه چیزی بهتر از حفظ برتری تا انتها!؟ ... اما تا کجا!؟ ما آدمهای حریص، میخواهیم فراتر از قلهها برویم نه بالاتر، بلکه پُر ادعاتر. در این حال ابهت ما، شُکوه ما و اقتدار ما هر لحظه در حال فخرفروشی است و چون میدانیم بالاتر از قله نمیتوان رفت پس میتوان کاری کرد که دیگران را پایینتر بُرد. گاه با یک تخریب، گاه با هزار سرزنش بیارزش. آنها را تا اعماق زمین فرو میبریم تا ارتفاع اوجگیری ما بیشتر بهچشم بیاید. میخواهیم در نگاه مردم، بزرگترین باشیم. سنگینترین باشیم. اما غافلیم که این بزرگی، توهم زندگی است و ما را حقیر میکند و عاقبت از چشم آنهایی که تا فرسنگها به پایین فرو بردهایم، خواهیم افتاد.