دوربینِ مدار بسته، باز نمیبیند!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
حد، خوب است وقتی نامحدود باشی، مرز، خوب است، وقتی بیطول و عرض باشی. هرگاه ذهن و نگاهت محدود به حد چیزی شد بههمان اندازه، در حصار اندیشهها فرو خواهی رفت، باید به بینهایت میل کند تمام حد تنهایی تو. آنگاه دریچهی خیالت را میگشایی و سفر میکنی به اعماق آینده. ببین! جهانِ بسته، لطفی ندارد اگر چشم فرو بندی به مدارِ بستهی افکارت. زیرا در آنهنگام گاه در قاب آینهای محصور خواهی شد و گاه در آیینی محسور. ورای اندیشهها که باشی، ماورای مرزهایی! در آن حال میبینی مردم چه ناروا در درون خود میلولند. حد، برایت سطح میسازد سطحی که گاه ذهنت را دلخوش به دیدن خط نیمهی پُر لیوان میکند و گاهی دلسرد از دیدن نیمهی خالی آن. به لیوان که هیچ! به دریا بیاندیش! مگر چه ایرادی دارد خیالپردازی کنی؟ مگر نمیشود فراتر از یک لیوان دید!؟ وقتی قفس ذهن را باز بگذاری مرغ خیال به ناکجاها سفر میکند و آنگاه در همین خیال میتوان رویایی را در سر پروراند و برای نیل به آن قدم برداشت. تعصبات و تعلقات، فقط قطعاتی آجروار از دیوار اندیشهی بستهاند. بازتر که فکر کنی هوای اطراف، اتمسفر روحت میشود و جهان پیرامون، پیراهن تنت.