همیشه نگاه کارفرما به کارگر از بالا به پایین است، شبیه نگاه کارمند به اربابالرجوع، موجر به مستاجر و البته نگاه مرد به زن!
اینکه چه میشود که چنین نگاهی شکل بگیرد شاید برآمده از سنت، عرف، جامعه، احکام نوشته و یا قوانین نانوشته باشد و از این دست جایگاههای خودساخته در سراسر پیرامون زندگی ما هست... بهخوبی میدانیم که کارفرما بدون کارگر یعنی یک کارآفرین فقط با یک کارت صدآفرین!، کارمند بدون اربابالرجوع یعنی یک مجمسهی پشت میزی، موجر بدون مستاجر یعنی خانههای همیشه خالی و مرد بیزن یعنی خاتمهی خلق یک مرد دیگر برای همیشه... با اینکه نقشِ پایینتر خود پُر رنگتر از بالاترست اما دوست داریم آن نگاه کذایی همچنان حفظ شود. اما بهواقع این خطای دید از سوی بالاترها نیست بلکه برعکس دقیقاً برآمده از رفتار پایینترهاست.
چون کارگری که به هر قیمتی و به هر کاری تن دهد، اربابالرجوعی که تمام سازمان را فقط در آن کارمند ببیند، مستاجری که در هر خرابهای حاضرست ساکن شود، و زنی که حس میکند یک مرد تمام بانی و باعث امنیت و آرامش اوست همه و همه باید پایینتر هم باشند...
همهی اینها خطای دید است در ظرف جامعه!