همهی کتابها شبیه همند منتها کتابی هست که با اندیشه، احساسات و جهانبینی فعلی شما هماهنگ است که به آن برچسب کتابِ خوب میزنید و دیگری که ناهماهنگ است برچسب کتاب بد .
اساساً چیزی به اسم کتاب خوب و بد در این دنیا وجود ندارد همه چیز خوب است! فقط ما هستیم که به آنها ارزش مثبت یا منفی میدهیم، هیچ چیزی را سیاه و سفید نبینیم، همهچیز خاکستری است، حتی انسانها! و شکی نیست که حتی بیمحتواترین کتاب هم ارزش یکبار خواندن را دارد نه بهخاطر آن کتاب یا بهخاطر فلان نویسنده، بلکه بهخاطر بازآفرینی ذهن کنکاشگر شما بهعنوان یک خواننده! بهخاطر اندیشهی تشنهی شما!
خیلی از نویسندگان ممکن است دقیقاً آن چیزی که شما میخواهید را نوشته باشند یا نه! اگر یک خوانندهی مقلد باشید فقط دنبالهرو کتابی خواهید بود که نویسنده، همهی آنها را نوشته باشد، در حالیکه اگر خوانندهی کنکاشگری باشید این شمائید که باید خطهایی که نویسنده، ننوشته و یا ذهنش به آن خطور نکرده را در ذهن خود مجسم کنید هر کتاب، یک ایده است.
یکی را میبینید در طول عمر فقط یک کتاب خوانده اما درک بالایی از سطح زندگی و پیرامون حیات هستی کسب کرده در حالیکه دیگری را میبیند که سر از کتاب بر نمیدارد اما هنوز لابلایی خطوط کتابها در جستجوی خویشتن است…
چیزی که این وسط مهم است نام کتاب نیست، موضوع کتاب، مهم نیست، سبک نوشتار آن نیز اهمیتی ندارد و صدالبته نام نویسنده نیز چیزی نیست که باید به آن پرداخت، تنها چیزی که مهم است حجم مورد نیاز محتوای ورودی به ذهن شماست! شما چقدر نیاز دارید تا جهانبینی خود را لابلای کتابها بهدست بیاورید!؟
بههمان اندازه کتاب بخوانید هر کتابی از هر نویسندهای ….فقط لازم است کمی واقعبین باشید و با خود رو راست!
چون کتابها حرفهای دل و ذهن آدمهاست، ممکن است حرفی به مذاق شما خوش نیاید و ممکن عاشق حرف فرد دیگری شوید در هر حال این ذهن شماست که تعیین میکند نه آن کتاب!
در رازهای معبد آنا به این موضوع اشارهای کردم که:"هرگاه جمله و یا گفتهای شنیدی که بسیار روی تو تأثیر گذاشت بدان که آن سخن با اندیشهی جاری تو تطابق بیشتری دارد!"