یک کتاب، یک نوشته، یک یادداشت... چقدر میتواند عمر کند!؟ آیا کتاب یک کالای مصرفی نیست شبیه همهی آنچه که مصرف میکنیم و یا آنرا مصرف نکرده با رسیدن به تاریخ انقضایش دور میاندازیم!؟
با خودم میگفتم چرا اینقدر نوشته در زندگی ما اهمیت دارد!؟ که حاضریم حتی به قیمت نخواندنش هم بنویسیم، یا گاه آنرا بخریم!؟
به این فکر کنید که یک قالب پنیری را خریدهاید و سالها از تاریخ انقضایاش هم گذشته اما نه مصرفاش کردهاید و نه آنرا دور انداختهاید!
از روزی که بشر خط را اختراع کرد خیلی زود فهمید که آنچه در ذهن دارد را با نوشتن میتواند بهتر انتقال دهد...
شناختها، ناشناختهها، توهمات، احساسات و کشف دنیای پیرامون تنها چیزهاییاست که از گذشته تاکنون نوع بشر را بر آن وا داشته تا آنها را در نوشته، ثبت کند، جدا از ترسیم نقاشی بر غارها و دیوار نگارهها، شاید شعر و ادبیات و آموزههای دینی در قامت نوشتار، جزو اولین یادداشتهای نوشتاری بشر باشند که برجای مانده، از آن زمان دیری نپایید که نوشتهها پُر شد از تجربیات و علوم، ریاضی و نجوم... و آنچنان که درختان جنگلهای دنیا ورقورق شد تا لای کتابخانهها بجای نهالزدن جوانهها، رشد اندیشه را در ذهن خواننده به بار آورند و حال میلیاردها صفحهی وب اینترنتی، حافظههای سختافزاری را اشغال کرده، تا حافظهی آدمی به چیزهای دیگر گمارده شود. کاراکترهایی که ممکن است ماندگاریاش هرگز به بلندای قدمت یک کتیبهی سنگ نبشته شده نباشد! محتوا، تمام دنیای ما را فراگرفته، گاه محتوای بیارزش وگاه ارزشمند... ارزش آنرا نویسندهاش رقم نمیزند بلکه مخاطب و خواننده هستند که به آن شکل ارزشمند میدهند، ولی هرچه هست تبدیل اندیشهها به محتوا شاید تنها تصویری است که سبب شده تعریف درستی از انسان عصر باستان تا معاصر نشان داده شود و شاید همین هم سبب رشد آدمی شده...
چیزی که جالب توجه هست این است که بسیاری از کتابها و نوشتهها عمر کوتاهی دارند شبیه روزنامههایی که وقایعی را در لحظه مینگارند و به تاریخ میپیوندند، لای قفسهها، آنقدر غبار فراموشی میگیرند که نفسکشیدن کتابخانهها را دشوار میکنند.
بسیاری از علوم و تجربیات، عمری کوتاه دارند و به درد زمانهی خود میخورند... قوانین و سیاستها، فضا و زمان، مکان و جغرافیا و تاریخی که هر بار به شکلی نوشته میشود و مفاهیم اولیهاش هر روز رنگ میبازد، نجومی که هر روز فرمول دیگری در خود مییابد و درک ما از دنیا هر روز به تعریف جدیدی میرسد که تا قبل از آن بهشکل دیگری بود اما در این میان برخی علوم پایه هم هست که شالودهی خلق نوشتارها و علوم جدیدترند...
بهواقع این نوشتهها تا کی به درد ما میخورند؟ آیا میتوان تاریخ انقضایی برای نوشتهها متصور شد!؟
آیا نسل بشر فردا بدون نیاز و بدون توجه به نوشتههای باستان و امروز ما، درک جدیدی از خود و جهان پیرامون خواهد داشت!؟
خوب که فکر کنید ماندگارترین آثار نوشتاری، کتیبههایی سنگیاند اما اثرگذارترین آثار، ریاضیات و متون دینی و مذهبی است اگرچه فحوای کلام مذهبی در شان دورهی خویش است اما به طرز باور نکردنی هنوز، خواهان دارد و هنوز به اندازهی که باید در دنیای ما برای اهدافی بهکار گرفته میشود... حتی اگر هم خوانده نشود مصداق یک باور است که باید به آن رجوع کرد تا ذهن و اندیشهی ما را حول محور خود بگرداند. حال این پرسش مطرح است دوام ریاضیات و متون دینی چقدر است!؟ شکی نیست که نسخهی طبیب برای طاعون دیروز به درد بیمار ایدز امروز نمیخورد! فلسفهی مشاهیر دیروز، سفسطهی امروز میشود و سفسطهی امروز، فلسفهی جدید!
آیا شاهکار بودن اثر، راز ماندگاری است یا اینکه هر چیزی که نوشته میشود لزوما برای هر زمانی مناسب نیست و محکوم به عصر خویش است!؟
این نوع آثار و آنهایی که از امروز نوشته میشوند تا کی تاریخ مصرف دارند!؟ و تا کی قرار است مصرف شوند!؟
به این فکر کنید که هزار سال دیگر آیا نوشتهها و محتوای تولید شدهی ما خوانده میشود!؟ آیا اصلاً مفهومی بنام نوشتار باقی میماند!؟ آیا انقضای تمام آثار نوشتاری به انتهای عمر خود میرسد؟ آیا محتوا در قرنهای بعد شکلی دیگر میگیرد!؟
از تبدیل هیروگلیف به کتیبهی حک شده بر سنگ و از کتیبه به کتاب و از کتاب به وب، و اکنون از وب به نوشتارهای نوری در واقعیت مجازی! نحوهی نوشتار تغییر کرده و میکند اما مفهوم و هدف، گویی همان است که بوده و هست!
وقتی از کتابخانهی پُرشکوهی دیدن میکنید در میان هزاران کتاب گم میشوید کتابهایی که میلیونها ساعت از نویسندگانش برای خلق اثر هدر داده و میلیاردها ساعت از زمان خوانندگانش! و همینطور که وقتی در اینترنت جستجویی میکنید لای خرواری وبسایت غرق میشوید، در آشوب دنیای امروز شاید فرصت باز کردن و خواندن یکی از آنها را نداشته باشید و شاید امروز، انقضای این نوشتارها با نخواندنش آغاز شده...
یک کاتب، یک مورخ، یک منجم، یک شاعر، یک فیسلوف، یک نویسنده و یک وبلاگنویس و هر کسی در هر مسند و مقامی و در هر کسب و پیشهای در حال نوشتن چه چیزی هستند!؟ اگرچه تصویر، نقاشی، فیلمسازی و همهی هنرهای تجسمی شکل دیگری از نوشتن یا انتقال پیام آدمی به آدم دیگر است اما آیا ما دست از سر محتوا برخواهیم داشت!؟ آیا بدون محتوا، خواهیم اندیشید!؟
هرچه هست همهی آنچه که ارائه میشود محتواییاست که به قصد ماندگاری تولید شده...حتی اگر معیارهای یک شاهکار را هرگز نداشته باشد حتی به قیمت غبار فراموشی گرفتن و حتی به قیمت نابودی...
محتوا، ترسیمی از کشفیات ذهن ما از زندگی در جهان هستی است.
اگر این نوشتار را خواندنی شاید به برخی پرسشها در ذهنت پاسخ دادی و یا شاید برایت شد یک مسئلهی جدید تا قدری به یافتن پاسخ آن بیندیشی!
به نظرت تاریخ انقضا و مصرف این مطلبی که نوشته شد، کی به اتمام میرسد!؟