پیرزن ابیانه

هادی احمدی (سروش):

از فاصله‌ی کم، نزدیک به چند متر مانده به او، پیرزنی دوست‌داشتنی و آرام با موهای حنایی، صورت گِرد و لُپ‌های برآمده به نظر می‌رسید، دقیقاً شبیه همان تصویری که از یک مادر پیر و مادربزرگ‌های مهربان و دوست داشتنی می‌توان سراغ داشت، جلوتر رفتم و به همان شکل دوست‌داشتنی بود اما نه به اندازه‌ی زمانی که لب به سخن می‌گشود، روی سکوی آجری قرمزی نشسته بود چوب خشکی بسیار ناصاف به‌عنوان عصا در دست گرفته و به نقطه‌ای دور...

5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

4 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
خسروبیگی
خسروبیگی
4 سال قبل

عالی بود
حسی مرکب از اشک ولبخند
لبخندی سرشار از عشق و شادی
با خواندن این نوشته زیبا به من دست داد
با چشمانی نمناک این کامنت را گذاشتم
موفق باشید

آمین
آمین
4 سال قبل

آینده را در قالب پیرزن دیدم و چه زیبا که در کنار یه غریبه ی آشنا آرامش یافتن .. خواب در آرامش

error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
4
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x