یک روز بیزاری یک روز بازار، تجارت یعنی همین!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
تجارت تو باید نتیجهاش شادی تو باشد نتیجهای که برای خودت رقم باید زد نه برای دیگری، هرچند گاهی روزی هست و گاه نیست اما همین سیاه و سفیدهای داشتن و نداشتن، عاقبت تو را به سرمنزل مقصود میرساند. شاید آنگاه که نیست از کردهی خود بیزار شوی و آنگاه که هست پُر سکهی بازار شوی! اما بهواقع شادی و لذت تو در روزی تو نیست! زیرا آنهنگام که نداری، بی زاری و غمی نیست جز غم نداشتن! و آنهنگام که داری با زاری و غمگین از حرص و نگه داشتن. تاجر خودت باش لااقل غم و شادیات وابسته به تجارت دیگری نیست! ولیکن بدان که تجارت شبیه بازی الاکلنگی است که مرتب بالا و پایین میرود چون لذت این بازی در همین است.