سه کلمهی خاص هست که بخصوص در دههی اخیر بسیار آنها را میشنویم…
حمایت، مسئولیت، محکومیت!
این سه کلمه پرتکرار اگرچه از نظر حقوق بینالمللی بسیار میتواند مهم و کلیدی باشند و روابط یک کشور یا گروهی را تیره و یا شفاف کند اما آنقدر تکرار شده که از هر حیث، لوث شده! آنچنان که ماهیت اصلی خود را هم از دست داده، به نحوی که اگر یک کشوری در طی ماه، ۳ مورد از حرکت مخالفان فلان کشور را حمایت نکند اگر ۵ اقدام را محکوم نکند و اگر مسئولیت ۳ انفجار را به گردن نگیرد یا به گردن کسی نیندازد، گویی روزگارش نمیگذرد… و سیاستاش معنایی نخواهد داشت…!
در نتیجه بجز اینکه: آنهایی که محکوم میشوند باز هم به همان کار ادامه میدهند، آنهایی که حمایت میشوند هنوز هم منتظر دریافت حمایت هستند! و آنهایی که مسئولیت را میپذیرند آزادانه به دنبال پذیرش مسئولیت های بیشتری هستند!
این کلمات هیچ کاربردی ندارد…
.=
ما از اعتراضات کشور …، حمایت میکنیم…
فلان گروه ترویستی مسئولیت انفجار … را برعهده گرفتند…
ما فلان کشور را به دلیل نقض … به شدت محکوم میکنیم.
این وسط فقط انسانهای بیگناه از بین میروند، ولی آنها فقط حمایت میکنند، محکوم میکنند و شاید گاهی بخواهند مسئولیتاش را بپذیرند…
بازی واژهها را ببینید در میدان مرگ و زندگی انسانها!