چیزی که این روزها بیشتر افکار عمومی را با چالش مواجه می کند دوگانگی و یا دوگویه هایی از یک اتفاق، خبر و یا روایت مشابه است، یعنی همیشه دو یا چند روایت متفاوت از یک خبر مشابه! هست، چه در داخل چه در خارج! که البته بظاهر، غیر از این نیز نمی تواند باشد زیرا هر کدام برای مصرف مخاطبان خود مجبور به استفاده از روایت خاص خودشان هستند:
مثلا خبر زیر را در نظر بگیرد:
- خبرگزاری های خارجی: "چین از
قرارداد ۵ میلیارد دلاری میدان گازی پارس جنوبی با ایران کنار کشید! "
- هدف از این تیتر: بزرگنمایی کنار کشیدن شرکای تجاری از قراردادهای کشور بدلیل ترس از تحریم ها و ترجیح دادن بازارهای آمریکا بجای بازار سرمایه گذاری پر ریسک در ایران و نشان دادن وضعیف اسفناک و تاسف بار اقتصاد ایران است
- اما همین خبر در خبرگزاری های
داخلی:" ۱۰۰% بهره برداری از میدان گازی پارس جنوبی به یک شرکت داخلی واگذار
شد!"
- هدف از این تیتر: بزرگنمایی توان داخلی، نشان دادن عدم وابستگی به سرمایه گذاران خارجی و رشد فعالیت های تولیدی و اقتصاد پویای کشور است!
هر دوی این اخبار صحیح اند به مانند هزاران خبر دیگر.... اما نوع بیان و تیتری که زده می شود روایتی متفاوتی است. آنقدر که حتی میتوانند متفاوت از متن اتفاق هم باشند، بخصوص آنکه هر کدام در پی یک هدف غایی هستند، اینکه من شنونده، امیدوار باشم یا نه برای آنها اهمیت ندارد برای تولیدکنندگان این نوع اخبار، هدایت افکار عمومی به سمت و سویی که آنها میخواهند مهم است نه ایجاد امید و یا ناامیدی... روایت اول شاید در ظاهر تولید ناامیدی میکند اما زنگ خطری هم هست برای اینکه حواسمان باشد که دوستان هم به کشور پشت می کنند و سرمایه گذاری خارجی انجام نمی شود، روایت دوم شاید به ظاهر تولید امید می کند اما نشان می دهد که به واقعیت عدم حضور سرمایه گذاران خارجی نمی پردازد و بار مسئولیت بر عهده یک شرکت داخلی است که ممکن است توانایی لازم را برای انجام آن نداشته باشد. در هر صورت از هر دو روایت از یک خبر مشابه می توان فهمید که رسانه های داخلی و یا خارجی چقدر در خصوص تولید خبر و بزرگنمایی و یا کوچک نمایی یک روایت توانا هستند و این بر کسی پوشیده نیست، هر کدام بر پایه قدرت رسانه، قدرت ارتباطات، فنون حرفه ای تولید خبر، کپی رایتینگ، روانشناسی جامعه، مخاطب خاص خود را هم دارند، یکی سعی در تولید یأس در جامعه را میکند یکی سعی در تولید امید،... اینکه کدامیک بیشتر موفق است به اثربخشی همان تیتر باز می گردد به نحوی که تیترهای چالش برانگیز بیشتر بازدید و مخاطب را دارا هستند، آنقدر تیتر اخبار مهم هستند که حتی از متن آن و ماهیت آن اتفاق اهمیت بیشتری پیدا میکنند همین موضوع باعث شده که تیترنویسی خود یک تخصص خاص باشد...و سبب افزایش بازدید سایتها، فروش روزنامه و مجلات و کلا هرچیزی که انتقال دهنده پیام است باشد، روایت متفاوت گاهی در همان تیتر اول! خلاصه می شود همین تیتر آتشین، اوضاع را گاهی بدتر می کند زیرا از دل حقایق متن بر نمی خیزد بلکه از تفکرات تولیدکنندگان خبر برمی خیزند نه از خود خبر!
البته شکی نیست که این رویکرد، در بلندمدت مخاطبان خود را هر کدام از دست خواهند داد زیرا در عصر رسانه، دستیابی به هر دو نوع خبر ساده و ممکن است و اینجاست که مخاطب عملا در پی کشف سخن راست از دروغ خواهد رفت، ذهن مقلد به ذهن کنجکاو برای یافتن حقیقت مبدل می شود و اگر همچنان در معرض انبوه ازدحام داده ها از خروجی های بیشتری قرار گیرد در بلندمدت، به فردی بی تفاوت به هر نوع خبری مبدل می شود که عملا گوشش بدهکار به هیچ خبرگزاری نخواهد شد و یک آدم خنثی در مواجهه شدن با فراز و نشیب اتفاقات و اخبار خواهد شد، زیرا پیگیری چنین دادههایی چیزی جز اتلافوقت و چکشکاریشدن ذهن و برهمزدن تمرکز شما بر روی اهدافتان هیچ رهاوردی ندارد، ...
آنجاست که او تصمیم می گیرد که بی خبر باقی بماند زیرا باور خواهد کرد که بیخبری، خوشخبری است!"