از عارفی پرسیدم: «در این دنیا چه چیزی را دوست داشته باشم که وقتی از دست دادمش غصهاش را نخورم؟»
او قدری متعجب شد و گفت: «اگر منظور تو هر آنچه در این دنیاست، باید گفت که هر چه را که دوست داشته باشی یا نه، روزی از دست خواهد رفت.»
گفتم: «آری. این دنیا آنقدر مظاهر دوستداشتنی دارد که به دست آوردن و از دست دادنش سخت و جانکاه است.» و باز با شیطنت کودکانه افزودم: «آیا چیزی نیست که..؟»
عارف لبخندی زد و حرفم را ناتمام گذاشت و پاسخ داد: «چرا. هست!»
با خوشحالی پرسیدم: «واقعاً؟»
تبسمی زد و گفت: «بله. خودت را دوست داشته باش!»