درست یکصدسال پیش در سالهای ۱۲۹۸-۱۲۹۶ در جنگ جهانی اول و پس از اشغال ایران توسط انگلیس ها و روس ها علیرغم بی طرفی ایران، تمام کشور دچار قطحی فراگیری شد. در آنزمان علیرغم اینکه ایران اعلام بی طرفی کرده بود، قیمت نان و غلات چندصدبرابر شده بود و مردم به حدی گرسنه بودند که بر اساس برخی تخمین ها و گمانه ها، حدود ۹ میلیون ایرانی از فرط فقر، گرسنگی، قطحی و بیماری جان دادند رقمی که بیشتر از تمامی کشورهای درگیر در جنگ جهانی بود.
حاکمان و سرمایه داران آن دوره اعم از شاه کشور (احمدشاه) و بازرگانان، به احتکار شدید غلات اقدام کردند و در حالیکه مردم در گوشه و کنار از شدت قطحی جان می دادند دارای انبارهایی پر از افکار غلط، پر ازحرص و طمع بودند....
آیا قطحی دیگری در راه است!؟
اکنون ۱۰۰ سال از آن تاریخ می گذرد و ایران گویی دوباره در آستانه قطحی بزرگی است، یک ابر تورم در راه است در آستانه احتکارهایی که به قیمت جان دادن بسیاری تمام می شود، ایران در آستانه مرگ بسیاری قرار گرفته و در آستانه ضعف برای ورود بیگانگان به کشور... این بار شاید بیگانگان بصورت حضوری به ایران لشکرکشی نکنند اما بی شک با خفه کردن امید و نای اقتصاد ایران، عملا لشکرهای بیشماری بسوی سرزمین ما سرازیر کرده اند و ما مردم سراسیمه در پی لقمه ای نان....
در این قرن شاهد انقلاب ها و جنگ ها و تلاطم های بسیاری بوده ایم...
مردم ایران مظلوم تر از بسیاری از کشورهاست، در یک قرن دنیای فراز و نشیب های تلخ داشته که در حد حجم فراگیر بودن، در جهان، بی مانند است...
مردم، تحمل جنگ دیگری را ندارند...
به چه بهایی؟ به چه قیمتی، مرگ خودخواسته به دست دیگری پیش از مرگ طبیعی!؟
مردم، تحمل جنگ داخلی، گرسنگی، قحطی را ندارد...
این بار تحریم های شدید و سواستفاده های داخلی و سیاست های غلط برون مرزی، مردم را باز به ورطه خاموشی و نابودی می کشاند.
انقلاب کردند ... تا دگرگون بودن را از نو بیافرینند...
جنگ کردند، کشته دادند، تا مرزها را حفظ کنند...
صبوری بی شماری کردند تا سازندگی های کم شمار ، تمام ویرانه های جنگ را از نو بسازد...
اما ایران شهر، همچنان ویران شهر است و خرم شهری که هنوز خرم نشده...
صبوری کردند تا انقلاب آخته و گداخته شود... تا جا بیفتد، تا از پا نیفتند...
صبوری کردند تا در ورای تحریم های سال به سال و بده بستان های بیشمار، به سرانجام برسد این مقاومت...
با مقاومتی ولو ناچیز، اما در ازای همه چیز...
اما سیاسیون داخل چه می کنند؟
آمریکا چه می کند؟
آمریکا آتشی بیفروخته و سیاسیون ما هم هیزم در آن میریزند...
این وسط فقط مردم می سوزند خشک و تر....
مردم خسته اند...
حتی نای انقلابی دیگر را هم ندارند...
با گرسنگی، کسی نای تغییر خود را هم ندارد چه برسد به تغییر ...!