به استقلال کردستان حق بدهیم یا ندهیم!؟
هَمهپُرسی یا رفراندوم به فرانسوی: Référendum رایگیری مستقیم از همه اعضای تشکیل دهنده یک سازمان یا جامعه است برای رد یا تصویب سیاستی که رهبران یا نمایندگان پیشنهاد کردهاند. هدف همه پرسی پرهیز از قانون گذاری به زیان اکثریت جامعهاست. در نظامهای نمایندگی و پارلمانی جدید از همه پرسی تنها برای تصویب قانون اساسی یا تغییر اساسی درحکومت بهره میگیرند؛ ولی در برخی جامعههای کوچک برای همه امور رأی همگان پرسیده میشود.
با نگاهی به تلاشهای استقلال جویانه اقوام در جهان میتوان دید که به بهانههای قومی و مذهبی از سال ۱۸۰۰ تاکنون ۵۴ رفراندوم استقلال در دنیا برگزار شده که تنها در یازده مورد ( منجمله مردم اسکاتلند در سال ۲۰۱۴) به استقلال پاسخ نه و بقیه پاسخ مثبت داده اند. اما بعد از انجام رفراندم، تنها ۲۲ مورد به استقلال رسیده اند و بقیه یا متوسل به جنگ شده اند و یا تا مدتی طولانی در انتظار استقلال نشسته اند. جدایی اسلواکها از چکها و تجزیه کشور چکسلواکی از جمله موفقترین جداییهای غیر خشن بود و تجزیه یوگسلاوی در دهه ۹۰ میلادی از خونبارترین آنها.
کردها
کردستانی که امروز می شناسیم ملتی پراکنده در غرب ایران، جنوب شرق ترکیه، شمال عراق و شرق سوریه است کم و کیف زندگی این قوم در کشورهای فوق باهم به مراتب قدری متفاوت است کردها در ایران از محبوبیت و ملی گرایی بیشتری برخوردارند اما فاقد سمت های مدیریتی و… هستند در عوض مشکلات زیادی در خصوص کم توجهی دولت ناشی از عدم تخصیص امکانات و ایجاد شغل همواره دست گریبان ناحیه کرد نشین غرب ایران است. اما مردم کرد ایران به کرار حضور خود را در جنگ با عراق، حمایت از مرزها و حضور پر رنگ در انتخاب کشور داشته اند. بنابراین علیرغم تمامی مشکلات کردستان ایران خود را بیشتر ایرانی میپندارند تا چیزی دیگر…
کردهای ترکیه
کردستان ترکیه یا به انگلیسی: نام غیررسمی بخش شرقی ترکیه است که بیشتر ساکنان آن کرد هستند. این منطقه با مساحتی حدود ۲۳۰ هزار کیلومتر مربع تقریباً معادل ناحیه آناتولی شرقی و ناحیه آناتولی جنوب شرق با حدود ۱۴ میلیون نفر جمعیت در سال ۲۰۱۰) ۲۹٫۳۶ درصد از خاک ترکیه را دربر گرفتهاست؛حدود دوسوم کردهای ترکیه در جنوب شرقی و شرق ترکیه (موسوم به کردستان ترکیه) سکونت دارند.در برآورد ۲۰۱۲ مؤسسه آمار ترک استات (The Turkish Statistical Institute (TurkStat))، جمعیت کردهای ترکیه بیش از ۲۲ میلیون نفر (۲۲٬۶۹۱٬۸۲۴) و بیش از سی درصد از جمعیت ۷۴٬۷۰۰٬۰۰۰ نفری ترکیه را تشکیل میدهد. بر طبق منابع سازمان سیا در سال ۲۰۰۸ میلادی، بافت قومیتی ترکیه، شامل ۷۰٪-۷۵٪ ترک، ۱۸٪ کرد و سایر گروههای قومی ۷٪-۱۲٪ میباشند. منابعی دیگر حدود ۷۰٪ مردم ترکیه ترک و ۲۵٪ کرد را در ترکیه برآورد میکنند. بسیاری از شهرهای کردستان ترکیه طی سالهای اخیر به علت نارضایتی مردم کرد از وضعیت موجود صحنه آشوب و درگیری بودهاست. احزابی مانند پکک خواهان خودمختاری مناطق کردنشین در ترکیه میباشند. بسیاری از کردهای ترکیه به استانبولمهاجرت کردهاند بگونهای که استانبول به بزرگترین شهر کردنشین ترکیه مبدل گشتهاست. از سال ۱۹۹۰ مهاجرت اجباری از جنوب شرقی ترکیه، میلیونها کرد را به شهرهایی مانند استانبول، آنکارا و ازمیرآورد جمعیت کردها در استانبول بین ۳ تا ۴ میلیون نفر تخمین زده میشود همچنین طبق تخمین دیگری جمعیت کردها در استانبول، آنکارا، ازمیر و سایر شهرهای بزرگ (به جز استانهای کردنشین ترکیه) در حدود ۳۵ درصد کل جمعیت کردهای ترکیه است که چیزی حدود ۶ تا ۸ میلیون میباشد. در دوران نخست وزیری اردوغان وضعیت حقوق کردها در ترکیه بهبود یافت انتخابات مجلس ملی ترکیه۲۰۱۱حزب عدالت و توسعه توانست که قریب به نیمی از آرای شرکت کنندگان در انتخابات را کسب کند مناطق کردنشین ترکیه همواره جزو فقیرترین و توسعه نیافتهترین مناطق این کشور بودهاند و نرخ بیکاری جوانان در این منطقه بسیار بیشتر از دیگر نقاط کشور است. تهیدستی، بیکاری، محرومیت، سرکوب و خفقان در نواحی جنوب شرقی و شرق ترکیه در طی سده اخیر، موجب پدید آمدن جریانی به نام پکک در دهه ۱۹۷۰ شدهاست.
کردهای عراق
اما این وضع در عراق به شکل دیگری است پس از سرنگونی صدام حسین کرد ها و شیعیان توانستند قدرت را در عراق بدست بگیرند و صاحب مسند ریاست جمهوری و کرسی های پارلمان عراق شدند و توانستند با همکاری نیروهای ایرانی و عراقی داعش را از کشور برانند
منطقه امروزی کردستان عراق در دوران باستان بخشی از امپراتوری آشوررا تشکیل میداد. آشور بانیپال در سال ۶۳۳ پ م در گذشت. هوخشترهشاه ماد در حمایت از بابل به آشور اعلان جنگ داد. هوخشتره در سال ۶۱۴ پ م از کوههای زاگرس گذشت و ضمن تسخیر آبادیهای آشوری سر راه، شهر آشور پایتخت دولت آشور را در محاصره گرفت. پس از سقوط شهر آشور، نبوپلسر پادشاه بابل به دیدار هوخشتره آمد و در آنجا پیمان دوستی ایران و بابل تجدید شد. در سال ۶۱۳ پ م شاه آشور در نینوا بود و این شهر نیز در سال ۶۱۲ پ م تسخیر شد. نبوپلسر رهبر بابلیها به همکاری با ماد روی آورد.
در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند و طبق تقسیمات کشوری ایران آن زمان، آسورستان به دوازده استان و شصت تسو (شهرستان) بخش شده بود. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. شمال غربی کردستان عراق استان بالا نام داشت. شهرهای بزرگ آن دوره در این منطقه، اربیل، گرمیان (کرکوک امروزی) و آشب (عمادیه امروزی) بودند.
کردستان پس از ورود قبایل عرب
با آغاز حمله اعراب به رهبری عمر بن خطاب در سالهای (۶۳۴–۶۴۲ م) نواحی اربیل، موصل و نصیبین که نواحی کردنشین بودند به تصرف اعراب درآمد بعد از عمر، در دوره جانشین ویعثمان نیز مناطق شمالی کردها و مناطق قفقاز به تصرف درآمد.
پس از حمله اعراب کردها اکثراً با اسلام همگام شدند
کردستان پس از حمله مغول
بعد از حمله مغول به ایران، به دنبال جنگ و زدوخورد جلال الدین خوارزمشاه با آنها و فرار او به مناطق شرقی و سپس ورود به ایران و آمدن به مناطق کردنشین، مغولها سراسر ایران برای از بین بردن جلال الدین درهم نوردیدند. جلال الدین مدتی در غرب ایران حکومت کرد که با روسای محلی و اتابکان درگیر شد. در سال ۱۲۱۳ میلادی سلطان جلال الدین خوارزمشاه کشته شد. هلاکوخان مغول نیز بعد فتح نواحی مرکزی ایران و قلاع اسماعیلیه از طریق همدان و کرمانشاه به بغداد رفت و آخرین خلیفه عباسی را اسیر و به طرز فجیعی مقتول کرد. در این زمان دیگر مناطق کرد نشین از خطر مغول در امان نبودند. در سال ۱۲۵۹ میلادی دو لشکر از سه لشکر مغول تمام نواحی کردنشین را در هم درنوردیده و به طرف دریاچه وان رهسپار شدند. در این درگیریها غیر از میافارقین که یکی از ایوبیان به نام کامل محمد مقاوتی به خرج داد بقیه مناطق بدون خونریزی شدید به دست مغولها افتاد.
حکومت صفویان
در دوران حکومت صفویان، شاه اسماعیل صفوی به رسمی کردن مذهب شیعهگری اقدام ورزید. این رویداد سبب شد کردها که اکثراً سنی مذهب بودند به ایران بیاعتماد و به عثمانی مطمئن و متکی شدند. در آگوست سال ۱۵۱۴ میلادی که سلیم یکم پادشاه امپراتوری عثمانی بود، جنگ چالدران بین ایران و امپراتوری عثمانی درگرفت. سلطان سلیم یکم در این جنگ توانست که نیروهای شاه اسماعیل صفوی را شکست دهد. در جریان این جنگ بخش بزرگی از ایران جدا شد و به دست حکومت عثمانی افتاد. این بخشها عبارت بودند از کردستان ترکیه امروزی، کردستان عراق امروزی و کردستان سوریه امروزی. علاوه بر این سرزمینها، بخشهایی نیز از عراق امروزی و همچنین دیاربکر از کنترل ایران خارج و ضمیمه سرزمینهای امپراتوری عثمانی شد. در نتیجه کردها وارد عرصه نوینی شدند. پس از شکست شاه اسماعیل صفوی ۲۵ حکمران کرد به دولت عثمانی گرویدند. از این زمان مسئله مرزها جزء عوامل اختلاف ایران و عثمانی شد. در این زمان، هم دولت عثمانی و هم دولت ایران به کردها نیاز اساسی داشتند. کردها نیز به تدریج به نقاط قوت خود بیشتر آگاه شدند. نیروهای کرد به همین علت هر از چند گاهی به دلیل ظلم و ستم و سنگینی مالیات علیه یکی از حکومتها شورش کرده و به آن طرف مرز میرفتند و با دیگر کردها در کمین فرصت مینشستند تا به مناطق خود برگردند. دراین دوران حکومت اردلان در کردستان ایران حکومت میکرد.
کردستان در جنگ جهانی اول
جنگ اول جهانی شاید بیشتر از هر جای دیگر کردستان را پایمال کرد و مردمش را دچار فقر و گرسنگی و بیماری گردانید. درگیریهای مکرر و خانمانسوز در نواحی مختلف این سامان، ضمن اینکه موجب از بین رفتن کشتزارها و علوفه و دامهای این مناطق شد، دست به دست شدن این سرزمینها بین لشکرهای بیگانه و تاراج هرباره هر یک از این نیروها، کردها را از هستی ساقط کرد. توش و توانی برای کردها باقی نمانده بود. در همین حال تبلیغات گسترده و امکانات از هر لحاظ فراوان انگلیسیها بود. انگلیسیها در هر جا قدم میگذاشتند، پیش از هر چیز به توزیع مواد غذایی و مداوای مردم میپرداختند و در عین حال به هر یک از ملیتهای زیر پرچم عثمانی، وعده حکومت مستقل میدادند و خود را در نظر قشرهای مختلف مردم، یک فرشته نجاتبخش تصویر میکردند.
پیش از سال ۱۹۱۴ میلادی، دولت عثمانی امتیاز استخراج نفت موصل را به دولتهای آلمان و انگلیس واگذار کرده بود. با شروع جنگ، استخراج نفت متوقف شد و پیشرفت متفقبن در جنگ، موجب انعقاد قرارداد سایکس _ پیکو (بین مارک سایکس انگلیسی و ژرژ پیکوی فرانسوی) در سال ۱۹۱۶ میلادی شد. در این قرار داد (که در حقیقت یک توافقنامه بر سر تقسیم سرزمینهای عثمانی بود) شرق ترکیه سهم روسیه تزاری میشد، قسمت اعظم عراق به انگلیس میرسید و شمال غرب عراق و کشور سوریه کنونی، زیر پرچم فرانسه میرفت. دلیل چشم پوشی انگلیسیها از نفت موصل و واگذاری آن به فرانسه در قرارداد مذکور، این بود که نمیخواستند با روسیه تزاری مرز مشترک داشته باشند. در اکتبر سال ۱۹۱۷ میلادی، اوضاع روسیه تزاری دگرگون شد و حاکمان جدید روسیه، یعنی بلشویکها از حجم درگیریهای روسیه در سرزمینهای خاورمیانه کاستند. انگلیس آن پیمان را بیاعتبار خواند و پس از بازیهای سیاسی بسیار، در سال ۱۹۱۸، لوید جورج انگلیسی و ژرژ کلمانسو فرانسوی از سوی دولتهایشان به توافق رسیدند که ولایت موصل و توابع آن را انگلیسیها اداره کنند و در مقابل، سهمی از نفت عایدی آنجا را به فرانسه بدهند.
فروپاشی امپراتوری عثمانی
قبل از آغاز جنگ جهانی اول، عثمانی به یکی از ناامنترین و بیثباتترین همسایگان ایران تبدیل شده بود. به همین دلیل کشمکشهای مرزی میان دو کشور تا سقوط امپراتوری عثمانی ادامه یافت. عثمانیها در مواقع گوناگون از جمله همزمان با جنبش مشروطهخواهی ایران با سوء استفاده از گرفتاریهای داخلی ایران، میکوشیدند تا قسمتهای مهمی از آذربایجان ایران را تحت سیاست وحدت تمامی ترک زبانان آسیا، به قلمرو امپراتوری عثمانی ضمیمه کنند.
هشت سال قبل از آغاز جنگ جهانی اول، کردستان ایران و چند استان دیگر واقع در غرب ایران، توسط ارتش عثمانی اشغال شد و تحت تسلط امپراتوری عثمانی قرار گرفت. در سال ۱۹۱۴ جنگ جهانی اول آغاز شد. سال ۱۹۱۴ مقارن بود با دوران حکومت احمد شاه قاجار در ایران و دولت مشروطه ایران، ضعیفترین دوران خود را میگذراند. جنگ جهانی اول در زمانی آغاز شد که ایران از جوانب گوناگون اوضاعی آشفته، نابسامان، بغرنج و متزلزل داشت. بحران فزاینده اقتصادی، وضعیت ناپایدار سیاسی و مداخلات قدرتهای خارجی، ایران را تا آستانه یک دولت ورشکسته پیش برده بود. بهرغم اعلام بیطرفی دولت ایران، نیروهای بیگانه از غرب، شمال و جنوب وارد خاک ایران شدند. ارتش روسیه تزاری به فرماندهی ژنرال باراتف از شمال تا نزدیکی اصفهان پیشروی کرد. نیروهای انگلیسی نیز از جنوب وارد خاک ایران شدند. در نیمه اول سال ۱۹۱۶ عملاً سرزمین ایران تحت اشغال قوای سه کشور بیگانه قرار گرفت. ارتش روسیه تزاری گیلان و بخشهایی از آذربایجان و مناطق وسیعی از استان مرکزی کنونی و قم و کاشان و نطنز و بخشی از استان اصفهان را اشغال کردند. عثمانیها نیز با پشتیبانی دولت آلمان از مرزهای غرب ایران وارد خاک ایران شدند و تا مرکز همدان پیش آمدند و از آنجا راهی قفقاز و مرزهای روسیه شدند. آذربایجان غربی، کردستان، کرمانشاه، همدان و بروجرد تحت سلطه امپراتوری عثمانی قرار گرفته بود. بخش مهمی از جنوب ایران نیز به اشغال انگلیسیها درآمد. حکومت مرکزی ایران که فقط تهران را در اختیار داشت عملاً ناچار به تبعیت از سیاست روس و انگلیس، یعنی متفقین آن روز شد.
در ادامه جنگ جهانی اول، ارتش روسیه تزاری توانست بخشهایی از کردستان ایران را از دست نیروهای عثمانی بگیرد. دولت عثمانی اعلام کرد که این جنگ (جنگ عثمانی و روسیه تزاری)، جنگ اسلام و کفر است. شیوخ کرد نیز با صدور فتوا آن را تأیید کردند و کردها برای جهاد به نفع امپراتوری عثمانی اعلام آمادگی کردند.
جنگ، قحطی و گسترش بیماریهایی همچون وبا، بسیاری از مردم ایران و کردستان را به کام مرگ کشید. هنگامی که بزرگان کرد فهمیدند که جنگ عثمانی و روسیه تزاری به خاطر اسلام و کفر نیست با فرماندهان ارتش روسیه تزاری مخفیانه به مذاکره نشستند و اعلام بیطرفی کردند. دولت عثمانی از کارهای بزرگان کرد آگاه شد و دست به کشتار کردها در کردستان زد. واکنش متقابل روسیه تزاری چنان عثمانیها را به عقب راند که آذربایجان شرقی در بهمن ۱۲۹۳ ش. به اشغال ارتش روسیه تزاری درآمد.
در سال ۱۹۱۸ میلادی جنگ جهانی اول با شکست امپراتوری عثمانی پایان یافت. امپراتوری عثمانی از هم فروپاشید و دولت انگلیس خود را در سرزمینی که امروزه به نام کشور عراق میشناسیم، یکهتاز دید و به روشهایی روی آورد که به کمک آنها اقتدار و نفوذش را در منطقه خاورمیانه، مستحکمتر کند. انگلیسیها برای نیل به این هدف از کارگزارانی بسیار ورزیده و مطیع سود جستند. کارگزارانی که هر یک به عنوان تحت پوششی، سالها در آن مناطق زیسته بودند و با جزئیات ساختارهای اجتماعی، اعتقادی و اخلاقی مردم آن مناطق آشنا بودند.
پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی در سال ۱۹۱۸ میلادی، انگلیس و فرانسه در پیمان سور با ایجاد یک دولت کرد اعلام موافقت کردند ولی سپس در کنفرانس لوزان از آن چشم پوشی کردند و موافقت خود را پس گرفتند. به همین دلیل، شیخ محمود برزنجی در مناطق کردستان عراق امروزین بر ضد انگلیس و بر ضد عراق به پا خاست و تا ماه آوریل سال ۱۹۳۱ مقاومت کرد.
پس از جنگ جهانی اول تا جنگ جهانی دوم، بیش از هشت قیام مختلف و پراکنده در کردستان ایران، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه رخ داد.
نسل کشی کردها در عملیات انفال
عملیا ت انفال عملیاتی بود که پیرامون آن حدود ۱۸۲ هزار نفر به ویژه کودکان و زنان و سالخوردگان مناطق کردنشین توسط ارتش حزب بعث عراق کشته و زنده به گور شدند
در تاریخ ۲۵ اسفند ۱۳۶۶(۱۵ تا ۱۷ مارس ۱۹۸۸) مردم حلبچه توسط ارتش حرب بعث صدام حسین و با همکاری اطلاعاتی حاج مسعود رجوی بمباران شیمیایی شدند و بیش از پنج هزار غیرنظامی و بی دفاع طی چند ساعت در این شهر جان باختند این بمباران شیمیایی تقریباً همزمان بود با عملیاتی موسوم به عملیات انفال.
مناطق اطراف حلبچه در آن زمان هنگام بمباران شیمیایی در دست نیروهای ایرانی و همچنین گروههای پیشمرگ کرد بود. گازهای سمی بکار رفته از سوی ارتش حزب بعث در حلبچه گاز خردل، سارین، تابون و وی اکس بود که از سوی برخی دولتهای غربی به ارتش حزب بعث صدام حسین تحویل داده شده بود و معامله گر هلندی فرانس فان آنرات در این مسئله نقش کلیدی داشت
خبرگزاری تسنیم: عملیات انفال که به نسلکشی کردها شناخته میشود، از چهارم اسفند ١٣۶۶ توسط رژیم بعث عراق شروع و طی مدتی کمتر از ۶ماه بیش از ١٨٢هزار انسان کرد را قربانی و ۴٢هزار روستا را با خاک یکسان کرد. عملیات انفال که به نسلکشی کردها شناخته میشود، از چهارم اسفند ١٣۶۶ توسط رژیم بعث عراق شروع و طی مدتی کمتر از ۶ماه بیش از ١٨٢هزار انسان کرد را قربانی و ۴٢هزار روستا را با خاک یکسان کرد، در همین راستا نیز شهرهای حلبچه، طویلا، خورمال، سیدصادق، پنجوین، قلعهدزه، سنگ سر، چوارتا، قلاچوالان، ماوت و منطقهی بادینان به تمامی ویران و از سکنه خالی شدند. حجم این عملیات و نسلکشی به حدی بود که گمان میرفت کردستان را به سمت نابودی ببرد، رژیم تا دندان مسلح بعث نیز با همین هدف دست به انجام آن زد تا ملتی را از ریشه خشک کند و با نسلکشی و نابودی دستهجمعی، برای همیشه به ظن خود، مساله کرد را حل کند و در این راه از هیچ خشونت و درندهخوییای پرهیز نکرد.
Middle East Watch در این زمینه چنین گزارش میدهد: «پروسه انفال در کوتاهترین زمان ممکن، بیشتر مناطق و خاک کردستان را مورد هجوم و نابودی قرار داد، در این حملات بیش از ٢هزار هزار انسان کرد کشته شدند و موجب ویرانی بیش از چهارهزار روستا و سههزاروصد مسجد و صد کلیسا شد، در این عملیات بیش از دومیلیون راس احشام نابود شد و تاثیر مخرب بزرگی بر طبیعت کردستان گذاشت که حجم فراوانی از باغات و فضای سبز و رودخانهها و چشمههای کردستان را نابود کرد.
دکتر کندال نزان، محقق تاریخ معاصر کردستان در نوشتهای میگوید: «در این واقعه، بنیادهای زندگی در کردستان زیر و رو شد، بعد از این هیستریای جنونآمیز، که با نسل کشی کردها اتمام یافت، ٩درصد درصد روستاهای کردستان و بیش از ۲درصد درصد شهرها و شهرکها از روی نقشه پاک شدند، مناطق روستایی به بیش از ١۵میلیون مین آلوده شدند، حدود ۵.١میلیون کرد روستاها به اردوگاههای رژیم انتقال پیدا کردند، نزدیک ١درصد درصد کردهای کردستان عراق از بین برده شدند.» همچنین یوست هیلترمان محقق حوزه انفال میگوید: «بعد از اینکه این مردم در روستاهای خود، دستگیر شدند، به سمت مراکز رژیم در کرکوک منتقل شدند، بعد از آن نیز با ماشینهای زرهی سنگین رژیم به سمت غرب عراق از شمال تا جنوب بیابانها انتقال یافتند، بیشتر مردان و حتی زنان و کودکان تیرباران شدند و با لودر و بلدوزر در گورهای دستهجمعی دفن شدند.»
در کردستان عراق هر ساله ١۴ آوریل یعنی ٢۵ فروردین به عنوان روز گرامیداشت قربانیان این فاجعه برگزار میشود، اکنون در بیست و هفتمین سالیاد این فاجعه انسانی دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان عراق بیانیهای صادر کرده است.
در این بیانیه آمده است: در بیست و هفتمین سالیاد پروسه شوم انفال، دفتر سیاسی اتحادیه میهنی کردستان به مردم کردستان پیمان و وعده میدهد که در راه تداوم مبارزه و احقاق حقوق سیاسی، انسانی و ملی انفالشدگان و تداومبخشیدن به فعالیت همهجانبه در راستای معرفی آثار این فاجعه انسانی در تمام سطوح تلاش میکند. از معرفی انفال به عنوان نسل کشی در مجامع بینالمللی تا احقاق حقوق مشروع خانوادهای انفالشدگان و زندهنگهداشتن یاد و خاطره آنان در حافظه جمعی مردم کرد و تامین زندگی شایسته برای بازماندگان از وظایف اصلی ما به شمار میرود.
در ادامه این بیانیه با اشاره به اینکه فاجعه انفال در هشت مرحله از طرف رژیم دیکتاتور فاشیست بعث سرنگونشده علیه مردم کردستان انجام شد، آمده است: واضح است که اراده مردم کردستان و آزادیخواهان سرانجام به جایی رسید که رژیم دیکتاتور بعث نابود شد و عراقی جدید به صحنه آمد که خواستها و استحقاقات ملی مردم کرد در قانون اساسی دمکرات فدرالی محقق شد، فرصت محاکمه سران رژیم بعث و معرفی انفال و جنایات دیگری که علیه مردم کردستان صورت گرفته بود در دادگاه عالی و در پارلمان عراق مطرح شد. اکنون در بیست و هفت سالگی این جنایت انسانی زمان آن فرارسیده حکومت مرکزی عراق خسارتهای وارده به انفالشدگان را جبران ساخته و همچنین با همکاری مشترک میان حکومت اقلیم کردستان و حکومت مرکزی بغداد تمام کسانی که در این جانیات با رژیم بعث همکاری میکردند به دادگاه فراخوانده شوند و انفال تبدیل به آخرین نسل کشی علیه مردم کرد شود.
با مطلب فوق بخوبی متوجه شدیده اید که چه بر سر این قوم آمده و چه دوران های سخت و دهشتناکی را گذارنده اند.
اگرچه زمان مناسبی برای این موضوع نیست چراکه کردستان هیچ دسترسی به آب های آزاد ندارد و با تحریم ایران، ترکیه و عراق و به رسمیت نشناخته شدن این استقلا از سوی مجامع جهانی عملا در نطفه خفه خواهد شد.
استقلال طلبی آنها با توجه به موارد زیر به نظر شخص بنده کاملا صحیح و بجا بود
وجود پیمان سور
درج همه پرسی در قانون اساسی عراق
همه پرسی مسالمت آمیز بجای اقدام نظامی و شورش و جنگ و تفرقه
بدعهدی دولت مرکزی عراق در تقسیم دارایی و یاری رسانی قدرت، امنیت و…
ضعف دولت مرکزی عراق در بازپس گیری کرکوک
خاطره وحشتناک نسل کشی در عملیات انفال
داشتن استقلال محلی کردهای این کشور در طول چندین دهه
اما این رویا به حقیقت نزدیک نمی شود بدلایل زیر:
برگزاری همه پرسی زودهنگام
وجود معضلی بنام داعش و نبردهای پراکنده و ائتلاف های چندگانه در سوریه و عراق
عدم کسب رضایت کشورهای همسایه و قدرت های جهانی
نداشتن یک قدرت معنوی رهبری برای همراهی تمامی احزاب و اقلیت های دیگر
عدم داشتن سند چشم انداز و سیاست های مقابله با تحریم های محتمل جهان علیه آنها
عدم مذاکرات حرفه ای و سیاسی برای کسب رضایت دولت مرکزی عراق در تشکیل کشوری جدید
بیایید کمی واضح تر بگوییم قطعا هیچکس دوست ندارد یک وجب از خاک سرزمین اش جدا شود تمامیت ارضی یعنی حفظ مرزها و نقشه جغرافیایی یک کشور و عراق شبیه خیلی از کشورها مملو از اقلیت های زبانی و قومی و مذهبی است.
نظیر ایران اما آیا کسی دوست دارد وجبی از خاک ایران جدا شود!؟
من به شخصه اعلام می کنم خیر!
اما آیا قومی که انتظاراتش در طول دهها سال برآورده نشود از تمامی طرق سیاسی، نظامی و… ورود کرده و باز به نتیجه نرسیده و همواره در نسل کشی و انزوا است حق برگزاری همه پرسی مسالمت آمیز و تعیین تکلیف برای سرنوشت خود ندارند!؟ داستان عملیات انفال به حدی دردناک است که توجیهی برای این اقدام کردستان عراق است.
آیا مفهوم حفظ تمامیت ارضی حتی به قیمت سوختن نسلهای نسل از آدمها می ارزد؟
آیا ایران باید از جدا شدن کردستان خود باید بترسد اینجا من به شخصه می گویم داستان کردهای ایران با سایر کردها متفاوت است کردها در ایران بیشتر خود را ایرانی می پندارند تا چیزی دیگر. شک نکنید اگر اینگونه نبود هزاران نفر از کردهای این مرز و بوم در خاک و خون جنگ تحمیلی نمی غلتیدند! روزگاری که خیلی ساده می توانستند با صدام تبانی کنند در حالیکه نکردند!
ایران و ترکیه از خوشحالی اکراد کشور خود در مواجه به ۹۲٪ آری گفتن کردستان عراق هراسانند اما این خوشحالی به مثابه تجزیه طلبی آنها بخصوص در ایران به نظر شخص من نیست.
جدا از اینکه بخواهیم حامی همه پرسی استقلال کردستان عراق باشیم یا نه باید واقع گرا باشیم که راه رسیدن به استقلال واقعی و آغاز زندگی مسالمت آمیز در اقلیم خودمختار کردستان عراق بسیار پیچیده تر از آن است که دشواریهای آن تنها با برگزاری یک رفراندم غیر الزام آور حل شود، در حالیکه مردم کرد آن منطقه با پرهیز از همه پرسی و استقلال جویی میتوانستند ضمن حفظ هویت خود به ریشه گرفتن و رشد دمکراسی در عراق یاری دهند. اما ذکر تاریخچه ای دردناک از آنچه بر سر مردمان این دیار آمده جای تامل دارد.
در نهایت برداشت شخصی من از این رویداد اینست که به استقلال کردستان حق بدهیم یا ندهیم!؟
و من می گویم آری اما نه اکنون..