تن زن نمیلرزد از این مطلب؟
×××
برخی فرزندان که بزرگ شوند تبدیل به انگل جامعه نه، مبدل به انگل والدین میشوند. تا جایی که امکان دارد از خون و مال و انرژی و بدن پدر و مادر میمکند به امید رشد بیشتر.
اما پیش از آن چطور؟ ما همگی انگل نیستیم؟ اسپرم مرد در بدن زن، انگل نیست؟
×××
متفکران بسیاری بهشکل استعاری میپرسند:
آیا جنین، در بارداری خواسته یا ناخواسته، مهمان است یا مزاحم؟
آیا بدن زن بطور خودکار باید پذیرای این حضور باشد؟
برای پاسخ به اینها باید گفت که در ظاهر هیچ تفاوتی بین ورود یک اسپرم به درون بدن زن با یک میکروب نیست. هر دو از خارج میآیند، هر دو میزبانی را برمیگزینند و هر دو برای رشد و نمو، از بدن میزبان ارتزاق میکنند. چه خواسته باشد و چه ناخواسته!
ازایننظر، جنین انسان یا حیوان دقیقاً مصداق یک انگل است با این تفاوت که در انگل موجودی غیر از موجود میزبان جان میگیرد.
و این همان نقطهای است که فرق لقاح نوع را با لقاح غیرنوع (انگل) آشکار میکند.
×××
در بارداری-به هرشکلی-، زن کنترلی بر بدنش ندارد، در اینحال جنین نیازمند منابع بدن زن است ولی او رضایت نداده و اگر سقطش نکند فرقی با پذیرش انگل نکرده.
اینجا بحث بر سر اختیار بدن (bodily autonomy) است، نه فقط زیستشناسی و اخلاق.
×××
از دید طبیعت: لقاح، انگل نیست که بخشی از چرخهی حیات است.
اما از دید فلسفه، اگر رضایت، اختیار، یا خواست زن در میان نباشد، ممکن است جنبهای انگلوار پیدا کند؛ تا جایی که میتوان فرزند را انگل دانست.
هرچند بعدها مبدل میشود به یک انگل پذیرفتنی و دوستداشتنی؛ و گاهی نیز میشود انگلی فروافتادنی!
×××
فرقی بین فرزند خواسته و ناخواسته نیست؛ موجودات بسیاری هستند که برای رهایی از شر یک آفت یا حشره، بدنشان را میزبان یک پرنده یا موجود دیگر میکنند تا کار آن یکی را بسازد!
فرو رفتن اسپرم نر در بدن ماده، چیزی شبیه آن گروگانگیری است که بدن میزبان را به گروگان گرفته و چه بسیارند گروگانهایی که عاشق گروگانگیرشان میشوند!
×××
هرچه هست طبیعت به بقا میاندیشد، اما فلسفه به حق انتخاب!
حق حیات بدون حق انتخاب، چیزی بیش از یک تکرار بیمعنا نیست؟
www.Soroushane.ir