درز خبری در باب اینکه چتباتی موفق به تولید یک رمان شده، در عین انتظارم و شگفتبرانگیزی این اتفاق، حالم را گرفت.
چرا؟
چون دیدم منِ نویسنده باید بروم سماق بمکم یا شاید سینهی مجازی آن چتبات را!
دیدم بواقع فرق چندانی ندارد بین یک ربات و انسان. هر دو میتوانند گوز را به شقیقه ربط دهند و یک مطلب شعرآلود، طنز، سیاه و یا ترکیبی بنویسند.
پس خاک برسرت هادی احمدی که فکر کردی با نوشتن به اوج میرسی! 🙂
تبر زده بودم که کارم ساخته است. بیچاره و گمنام و گدا خواهم رفت...
پس این خانه بر تارعنکبوت بنا شده بود...
×××
دروغ چرا؟
مدتی امید و انگیزهی نوشتن را از دست دادم و میلی نبود...
حقیقتاً یک مطلب مصنوعی چه فرقی با مطلب من دارد؟
دیدم اگر کلمات رکیکی چون کیر طبیعی را از متن خودم حذف کنم مطلب باقیمانده تفاوتی با آن مصنوعی کیری نمیکند!
اما بعدش... دیدم نه!
فرق، اساسی است. فرق، فراتر از فرق سرش است! 🙂
حدسم این است حداقل تا دوصد چندصدسال آینده(!)، کتابی توسط هوش مصنوعی تولید نمیشود که غنا و برداشت انسانی را داشته باشد.
من نویسنده به نوشتههایم نه رنگ و بو که برداشت اضافه میکنم. برداشتی شخصی از شخصیتم؛ از حسم و از تناقضهایم و...
×××
نوشتن چیزی فراتر از ترکیب جملات است!
نویسنده با اندیشه و احساسات خود، نوشته را به چیزی شخصی و منحصر بفرد تبدیل میکند. هیچ رباتی نمیتواند تجربههای انسانی، نگاهها و برداشتهای درونی و دیدگاههای منحصر را به شکلی کاملاً ملموس و زنده بازتاب دهد.
حتی در آینده....
نه شوخی کردم میشود حتی در آینده...
اما در آینده، چیزی که از دست میرود یا تغییر میکند، شاید همان جوهرهی "آگاهی" و "شخصیت نویسنده" است که نمیتواند بطور کامل در مدلها و دادهها شبیهسازی شود.
ازاینرو شکی نیست که هوش مصنوعی میتواند نوشتن را با دقت بسیاری شبیهسازی کند، اما همچنان یک تفاوت اساسی وجود خواهد داشت: این که هیچکدام از این نوشتهها مبتنی بر "آگاهی" یا "تجربهی واقعی" نیستند.
آنچه ما را متفاوت میکند تجربهی زیست با کلمات است نه فقط تجربهی داشتن یا الگوریتم چیدن درست کلمات!
×××
یک نفر تبر میزند، تبر توهم؛ و دیگری هم تبر میزند اما بر پیکر یک درخت!
هرچه هست میشود از فرش به عرش رسید؛ هرچند فرقی است میان فرش ماشینی و فرش دستباف.
دستبافتها همیشه گران و ارزشمندند، بشرطی که خریدار فرقش را بفهمد!
www.Soroushane.ir