البته که بسیاری از موفقیتها بدون رنج و به آسانی حاصل نمیشود؛ بااینحال حتی آن کسی که رنج چندانی نکشیده وقتی از راز موفقیتش بپرسند: سریع ننهقمربازی درمیآورد که چه رنجها که نکشیده.
مثلاً فرزند یک آقازاده که خم به ابرویش نیامده همان تصویری از موفقیت با رنج را به ما نشان میدهد که یک فرد بیکس و کار این را میگوید.
تقریباً همهی مردم اصرار دارند بگویند سختی زیادی کشیدهاند برای موفقیتشان؛ بعبارتی موفقیت آنان تماماً محصول رنج است.
ولی چه اصراری است که از "رنج" بعنوان شرط لازم موفقیت یاد میشود؟
×××
رواقیان و اگزیستانسیالیستیها سختی و رنج را بخش ضروری از فرآیند رشد انسانی و دستیابی به معنا عنوان میکردند. بطور خلاصه بدین معنا که فرد باید پاره شود تا به شکوفایی برسد.
×××
این نوع نگاه، دلایل متعددی میتواند داشته باشد:
گویی در بسیاری از جوامع انتظار میرود که القای "تصویر ایدهآل" این باشد که موفقیت، بدون رنج ممکن نیست.
فرار از احساس گناه یا شرم دلیل دیگری است؛ گاهی افراد بدلیل نداشتن سختیهای خاص یا کشف راحتتر راه موفقیت، ممکن است احساس کنند که نمیتوانند بطور کامل اعتبار یا احترام دیگران را جلب کنند.
و یا حتی القای "حس رقابت" هم دلیلی دیگری شاید باشد؛ آنگونه که فرد میٰخواهد نتایج دستاوردهایش را مشروع و مورد تایید جمع جلوه دهد.
×××
هرچه هست اکثر موفقیتها با کونپارگی بدست میآید؛ حتی بسیاری اوقات کونت پاره میشود و موفقیتی هم حاصل نمیشود. 🙂
با اینوصف مردم بیشتر از آنکه با موفقیتهایشان رقابت کنند در نشان دادن حجم رنجهایشان رقابت میکنند!
شاید بهمینخاطرست که حتی وقتی به دردی دچار میشوی شنونده بجای ارایهی راهکار، فوراً میگوید او نیز به همان درد دچار بوده یا دچار شده! 🙂 یعنی نمیگوید خب من از این درد بهدورم؛ بلکه سریع برای تایید و القای حس همدردی و حتی برای کاهش اثرات منفی (چشمنظر) شروع میکند به گفتن از دردهایش.
×××
به گمان من علاوه بر اینکه ظرف تحمل و اندیشهی هرکسی متفاوت از دیگری است اما حجم رنج متفاوت است حتی اگر شکل رنج برای همگان تقریباً یک چیز مشترک باشد. پس اگر شکل رنج یک مفهوم مشترک است ممکن است راز واقعی موفقیت نهفقط در رنجها بلکه در روشهایی که از آنها عبور میکنیم باید نهفته باشد!
ولی مردم این را نمیگویند؛ بجز نشان دادن کوه یخ رنج در برابر نوک قلهی موفقیت!
www.Soroushane.ir