ترانههای مرلین مونرو آن دختر بور و لوند آمریکایی، آن نماد لبخند، زیبایی و جذابیت هالیوودی، روزگار مدیدی، ترند بازار بود؛ بههمین خاطر این محبوب دلها، اجراهای زندهای داشت در میادین جنگ برای بالا بردن روحیه سربازان آمریکایی.
درست در کنار او، نوحههای شهادتطلبانهی حاج صادق آهنگران بنام ای لشگر صاحب زمان، نیز نماد حماسه و مقاومت اسلامی در جنگ ایران و عراق بود.
×××
موسیقی به هر شکلی چه نوحهای و چه حماسی و چه شادی ابزاری برای افزایش روحیهی مبارزه است؛ با اینحال ارتش آمریکا معمولاً جنگ را بعنوان مأموریت میبیند، نه یک رسالت مذهبی یا ایدئولوژیک.
این یعنی سربازان بعد از جنگ، به زندگی عادی برمیگردند، پس موسیقی باید روحیهشان را حفظ کند، نه اینکه آنها را آمادهی مرگ یا شهادت کند.
اما در ایران و کشورهای مذهبی-ایدئولوژیک مثل شوروی یا نازیها، جنگ، بیشتر جنبهی اعتقادی و حماسی داشت ازاینرو شهادت، ارزش محسوب میشد، پس موسیقی باید مردم را آمادهی جاننثاری کند، نه برای سرگرمی.
×××
بااینحال سرودهای جنگی به اشکال مختلف ظاهر شد؛ گویی نیروی آواز و موسیقی آدمی را به خوانش دوبارهی مرگ تشویق میکند.
نمیدانم اگر مرلین مونرو برای سربازان ما میخواند و میشد حاجیه مونروگران(!) جنگ زودتر خاتمه مییافت یا نه؟
اما گویی نوحههای حاج صادق آهنگران آنچنان سران حکومت وقت ج.ا را نیز تهییج کرده بود که میخواستند همه را به کشتن بدهند تا بگویند مرگ، خود موسیقی است!
×××
هرچه هست آمریکا پیروز میشد و بیشتر سربازانش به خانه بازمیگشتند و مفتخر بودند؛ اما ایرانیانی که از ترکش گلوله نجاتیافته بودند تا پایان عمر، خود را سرزنش میکردند که چرا به شهادت نرسیدهاند!؟
×××
موسیقی مرگ در شکل نوحه و مرثیه، آثاری دارد که تا روز مرگ از گوش شنونده بیرون نخواهد رفت؛ آوازهایی از این دست، ما را به شجاعت دعوت نمیکنند بلکه تنها لالاییهاییاند برای فراموش کردن زندگی و خوشامدگویی به مرگ.
www.Soroushane.ir