بانک جهانی، تحقق رشد اقتصادی ایران را در سال جاری بیش از ۳.۵ درصد پیشبینی کرده بود و البته گفته در سال آتی این رشد به زیر ۳ درصد میرسد.
پرسشی که مطرح است این است که کشوری با چنین اقتصاد داغان و بحرانهای فلاکتبار چطور همچنان اقتصادش رشد میکند؟
×××
ارزیابی نهادهایی مانند بانک جهانی معمولاً بر اساس دادههای رسمی و مدلهای اقتصادی است، اما اینکه این رشد چقدر در زندگی روزمره مردم تأثیر دارد یا ملموس است؟ موضوعی است متفاوت.
آن رشد اقتصادیی که این نهادها برآورد میکنند درحقیقت یک چیز اسمی است و گاه ناشی از افزایش درآمد نفتی یا بهبود در بخش خاصی از اقتصاد است و با افزایش یا کاهش قیمت جهانی نفت در مورد ایران، رابطهی مستقیمی دارد.
×××
بااینحال حاکمیت درنظر دارد امسال رشد ۸ درصدی را بزند! یک هدفگذاری بلندپروازانه که برای رسیدن به آن و تحقق این هدف، نیازمند فروش نفت است و سرمایهگذاری خارجی، بهبود بهرهوری، اصلاح ساختارهای اقتصادی که در شرایط فعلی، با آمدن ترامپ و محدودیتهای تحریمی و مشکلات ساختاری، دستیابی به آن دشوار بنظر میرسد.
ولی حتی اگر هم بواسطهی افزایش ناگهانی برخی منابع درآمدی، چنین چیزی حاصل شود بازهم بدلیل تورم بالا و توزیع نابرابر ثروت، بسیاری از مردم هیچ تغییری ملموسی را در سطح زندگی خود حس نمیکنند؛ همچنانکه وقتی میلیونها بشکه نفت گرانقیمت صددلاری میفروختند هم احساس نکردند.
×××
آنهنگام که تورم، کاهش و شاخصهای زندگی و آزادی کسبوکار و شرایط زیست مردم بهبود یابد میشود گفت رشد اقتصادی واقعی رخ داده؛ وگرنه بجز این، هرگونه رشدی چیزی نیست جز پول درآوردن یک حلقهی نزدیک به حاکمیت به هر قیمتی!
×××
رشد، آن نیست که در آمارها میدرخشد، بلکه چیزی است که در خانههای مردم و در قلبها و در خیابانهایی که زندگی در آن جریان دارد باید حس شود.
اقتصادی که در آن آمارها بجای انسانها محور شدهاند نهتنها پلی به سوی عدالت و رفاه نیست بلکه سدی بتنی است برای توجیه نابرابریها.
×××
هر رشدی که انسانیت را رشد ندهد، تنها سایهای از حقیقت است!
www.Soroushane.ir