لابد این جمله را شنیدهاید که: "اولویت با نتیجه است، نه اخلاق!"
سازمانهای هرمی با سیستم مدیریت فرمایشی و نظامهای دیکتاتوری همواره "نتیجه" برایشان اولویت بیشتری دارد؛ آنگونه که براحتی اخلاق را قربانی هرچیزی میکنند و به این بهانه هرکسی را به آستانهی نابودی میکشانند و یا به هر قیمتی سعی میکنند بر مسند مقام و قدرت باقی بمانند، حتی اگر تمام شالودههای اخلاقی را پالوده کنند!
×××
"اولویت با نتیجه است، نه اخلاق!" دقیقاً تمام رویکرد فلسفی ماکیاولی در حفظ قدرت است. آنگونه که حاکم، مختار است تا برای نتیجهی ماندن در قدرت، براحتی خود را مجاز بداند تا اخلاق را زیر پا بگذارد.
نظامهای اقتدارگرا چه از نوع پدر سالاری و چه مدیر ناشایستسالار و چه حاکم نالایق سالار همگی بر اهمیت نتیجه متمرکزند.
پدری بخاطر توهمات مذهبی یا سنتی سر دخترش را میبُرد.
مدیری بخاطر حفظ جایگاه، زیرآب هر کسی را میزند؛
و حاکمی که بخاطر حفظ قدرت، هر ظلمی را مبدل به قانونی مندرآوردی میکند.
لایحهی حجاب یکی از آنهاست که آدم را یاد قوانین مندرآوردی جورج اورول در کتاب 1984میاندازد!
×××
اینکه از کل به چنین جزیی رسیدهایم یا از جز به چنین کل فاسدی؟ دقیق معلوم نیست؛ چیزی که مهم این است که به نظر اخلاقیات یک چیز انتزاعی بیخود است.
این نظامها، چه در مقیاس یک خانواده و چه یک سازمان و یا یک حکومت، همواره اولویت را به "نتیجه" میدهند، بیآنکه ارزشی برای اخلاق قائل شوند.
اما آیا واقعاً اخلاق یک انتزاع بیمعنی است؟ شاید پرسشی بهتر این باشد: اگر اخلاق را کنار بگذاریم، چه چیزی برایمان باقی میماند؟
چه تعریفی از انسانیت داریم؟
www.Soroushane.ir