چرا از فیلمهایی شبیه اره خوشم میآید؟
احتمالاً به دلایل مختلفی فلسفی که ذکر کردم به چنین آثاری علاقمندم که شاید در ارتباط با شخصیت شاعر و حساسآلود من قرار میگیرد. یک فیلم در ژانر وحشت روانشناختی، روان مرا درگیر مفاهیم بسیار پیچیدهی فلسفی کرده؛ و با تکیه بر مفاهیم پیچیده و پر از استعارههای روانشناختی و فلسفی، برای منی که درگیر جزئیات هستم و سعی دارم درک عمیقتری از مفاهیم انسانشناسی و اخلاقی داشته باشم همواره جذابیت زیادی دارد.
ازطرفی همانطور که شاعران و نویسندگان با استعارهها و نمادها به دنبال کاوش در عمق روان انسان و زندگی هستند، فیلمهای اره هم با استفاده از تلههای پیچیده و موقعیتهای اخلاقی، به انسانها فرصتی برای مواجهه با خود و انتخابهایشان میدهند. این آثار به نوعی از مخاطب میخواهند تا با گناه، رنج، و رستگاری روبهرو شود، که ممکن است برای من، بعنوان یک فرد نویسنده، جذاب و پرمعنی بنظر برسد.
در اره، هر عمل و انتخاب یک قربانی، نشانهای از یک تضاد درونی و اخلاقی است. این بازیهای روانشناختی و فلسفی، مشابه به سؤالاتی هستند که شاعران و اندیشمندان همواره به آنها پرداختهاند، مثل: "آیا انسانها باید از رنج برای رشد خود استفاده کنند؟" یا "چگونه باید بین ظلم و عدالت تمایز قائل شویم؟"
و البته فیلمهای اره در ساخت تلهها و دنیای داستان خود از نوعی زیباییشناسی ویژه بهره میبرند. ممکن است این شکل از زیبایی را که در تضاد با فضای بیرونی و معنای درونی شخصیتها است، جالب بچشمم آمده باشد.
و در نهایت شاید پرداختن به عمق مفاهیم اخلاقی و روانشناختی در داستانها سبب مجذوب شدنم شده چراکه بطور مثال همین شخصیتهای اره درگیر کشمکشهای درونی و فلسفی هستند که نه تنها به دنیای واقعی، بلکه به پرسشهای بزرگ انسانی پیرامون زندگی، مرگ، گناه و رستگاری مربوط میشود.
این ترکیبات پیچیدگیهای داستانی، روانی، اخلاقی و فلسفی، ممکن است به دلایلی برای من جذاب باشند و رتوریکگونه.
انتخاب بین مرگ و زندگی بواقع که اره است؛ آنگونه که:"اره رو چون فرو کنی چه درکشی چه تو کنی"
×××
در کل این را گفتم که کاش بهای آزادی، خون نبود، حتی یک قطره. اما برای بسیاری از مردم، ریختن خونشان توسط حاکمان دیکتاتور نماد هزینههای سنگین و غیرقابل برگشت برای آزادی و حقوق بشر است، پس آیا خونریزی تنها راه رهایی است؟ آیا میتوان به راههای جایگزینی برای رسیدن به تغییرات بزرگ در شرایط کاملا بسته دست یافت؟
آیا آزادی را میتوان بطور کمهزینه بدست آورد؟
از پیرمردی پرسیدم: چرا قفس میسازی و با قیمت ناچیز میفروشی؟
گفت، ساختنش راحت است؛ ولی اگر میتوانستم آزادی بسازم آن را به هیچ بهایی نمیفروختم!
www.Soroushane.ir
بارها و بارها به این مسئله فکر کردهام که چرا انسانهای سخت کوش و سخت گیری ،بیشتر از انسانهای راحت طلب و گاها تنبل در معرض سختی و ناملایمات قرار می گیرند؟
آنچه شما تحلیل کردید با مشاهدات بصری من در تناقض است
ممنونم از کامنتت. بنظرت پس رنج، گنج است؟