مسافرت که میرفتیم، خرواری کیف و کوله و چمدان و زنبیل حاوی پوشاک و اثاثیه و مواد اولیه برای پخت و پز میبردیم.
بسیاری از ما ایرانیان اینگونهایم.
این سبک از مسافرت معمولاً خانوادگی است؛ از کت و کول هم میافتی و بخش اعظمی از زمان مسافرتت به حمل و جابجایی و شستن این اشیا هدر میرود. بعبارتی ما مسافرت میرویم که همان چیزی که در خانه هستیم را در طبیعت نشان دهیم!
دلیل مهم این رفتار بخاطر کاهش هزینه است و بخش دیگرش سنتی بودن و عدم اعتماد به خدمات غذایی و رفاهی و... در محل است.
×××
از طرفی زمانی که مسافرت نیستیم اگر هرآنچه را که میخریم همان روز مصرف کنیم، نیازی به یخچال و گاز و نگهداری چیزی در آنها نداریم؛ اگر لباسها را به خشکشویی دهیم نیازی به طناب و شوینده و ماشین لباسشویی نیست، اگر از طریق موبایل، تلویزیون ببینیم نیازی به تلویزیون نیست.
اگر غذای خانگی پیچیده نخوریم و یا از بیرون سفارش دهیم نیازی به هیچکدام از لوازم آشپزخانه نیست.
این یعنی درنهایت ما با یک چمدان لباس، یک موبایل، یک بالش و یک پتو یا کیسه خواب اختصاصی میتوانیم، زندگی آسودهای داشته باشیم و رها باشیم از بسیاری لوازم؛ درحالیکه در یک هتل یا آپارتمان بسیار کوچک همراه با دسترسی به ارتباطات و خدمات آنلاین زندگی میکنیم.
درست شبیه یک مسافر، یک مجرد، یک دانشجو یا سربازی که تمام هستیاش یک کولهی سربازی است.
این شکل جدیدی از "زهدگرایی مدرن" یا همان "مینیمالیسم" است.
آدمهایی که ترک لذت نمیکنند و بعنوان انسان نسل حاضر، مجهز به فناوری و دسترسی به حمل و نقل و ارتباطات و خدمات آنلاین، قید داشتن اشیای مازاد را میزنند.
×××
در جهان پر از مصرفگرایی و شتاب زندگی، سادهزیستی نشان از عقبماندگی دارد. بواقع که زندگی مدرن بطور ناخواسته انسانها را به سمت پیچیدگیها و وابستگیهای بیشتر میبرد و ما در یک دنیای وابسته به تکنولوژی و ساختارهای پیچیده اجتماعی قرار داریم که خود را نمیتوان به راحتی خلاص کرد.
با اینحال بین سادهزیستی باستانی و سادهسازی مدرن تفاوت هست میتوان از اولی بعنوان "زهدگرایی" و از دومی "مینیمالیسم" یاد کرد.
"زهدگرایی" و زندگی درویشی برای ترک لذتهای دنیوی و توجه به جنبههای معنویتر و روحانیتر زندگی است و زندگی "مینیمالیسمی" بقصد رهایی از مصرف بیرویه و کاهش نیازهای مادی است.
این یعنی کمتر داشتن میتواند منجر به آزادی بیشتر، آرامش ذهنی و تمرکز بر ارزشهای معنوی و انسانی شود. از نظر فلسفی، مینیمالیسمی بودن بهدنبال تضعیف دلبستگی به وفور مادیات است که مانع از توجه به ابعاد عمیقتر زندگی میشود.
×××
در هرصورت، گویی "مینیمالیسم" زیستن، گرانتر از زهدگرایی و حالت معمول است. بعبارتی سادگی، گاهی گرانتر از داشتن بسیاری چیزهاست. باید آنقدر جیبت پرپول باشد که در طلب هرآنچه که به اشیا محدودت میکند نباشی.
با اینحال اگر میشد به این اندازه از تعلق خرید و نگهداری و حمل اشیا، رهایی جست بواقع دنیایی زمان داشتیم برای لذت بردن و فهم بیشتر زندگی.
×××
سادگی در هر شکلی و با هر عنوانی ساده نیست!
www.Soroushane.ir