هادی احمدی (سروش):

داستان موش و گربه‌ی عبید زاکانی را اگر نخوانده‌اید بخوانید:
گربه نماد قدرت است، در حالی که موش نماد ضعف و آسیب‌پذیری.
موشی مست(بی‌عقل) می‌گوید:
"گفت کو گربه تا سرش بکنم / پوستش پر کنم ز کاهانا
گربه در پیش من چو سگ باشد / که شود روبرو به میدانا"
گربه که از شنیدن یاوه‌گویی‌های آن موش مست و مغرور که او را "سگ" خطاب کرده برآشفته شده، او را می‌گیرد و موش به گه‌خوردن می‌افتد:
"مست بودم اگر گُهی خوردم / گُه فراوان خورند مستانا"
×××
اما گربه او را می‌کشد. سپس به خانه‌ی خدا می‌رود و به توبه می‌پردازد، به امید اینکه خدا از گناه کشتن یک موش از او درگذرد.
در ادامه، موش‌ها با دیدن این توبه، فریب می‌خورند و قصد نزدیک شدن به گربه می‌کنند:
"این خبر چون رسید بر موشان / همه گشتند شاد و خندانا
برگرفتند بهر گربه ز مهر / هر یکی تحفه‌های الوانا"
×××
ولی خوی قدرت گربه توبه‌پذیر نیست و چندتا از موش‌هایی که هدیه‌ی خایه‌مالی برایش آورده بودند را دوباره می‌کُشد.
موش‌ها که این‌بار از ظلم مشدد گربه رنجیده‌اند، نزد شاه موش‌ها می‌روند به شکایت.
درنهایت، جنگی خونین میان موش‌ها و گربه‌ها درمی‌گیرد، گربه شکست می‌خورد و به دست موش‌ها گرفتار می‌شود. او را به بند کشیده و نزد شاه‌موش‌ها می‌برند:
"شاه موشان بشد به فیل سوار / لشگر از پیش و پس خروشانا
شاه گفتا بدار آویزند / این سگ روسیاه نادانا"
×××
این پیروزی بی‌فایده است؛ چرا که در پایان، موش‌ها به رغم پیروزی‌شان از ادامه‌ی مبارزه در برابر قدرت، ناتوانند.
گربه وقتی دید یک موش کوچک، سوار بر فیل (سرزمین بزرگ) شده و اُرد ناشتا می‌دهد به غیرتش برمی‌خورد بخصوص آن‌که دوباره او را "سگ" خطاب کرد:
"گربه چون دید شاه موشان‌ را / غیرتش شد چو دیگ جوشانا
همچو شیری نشست بر زانو / کَند آن ریسمان به دندانا"
×××
مغز کلام داستان این است که توبه(!) فریب است و نمی‌تواند تغییر همیشگی در ذات فرد ایجاد کند.
فریب یکروزه‌ی کسی که قدرت دارد را نباید خورد.
روی نقطه‌ضعف یک قدرتمند دست نگذارید!
مقابله با کسی که زور بسیاری دارد بیهوده است.
شروع تمام بدبختی‌ها از گند‌ه‌گوزی است!
مقابله‌ی یک نیروی ضعیف ولی پرتعداد در قبال یک نیروی قوی، حماقت است و به نابودی خزانه و تاج و تخت و سرزمین منتهی می‌شود آنچنان که گربه:
"موشکان را گرفت و زد به‌زمین / که شدندی به خاک یکسانا
از میان رفت فیل و فیل‌سوار / مخزن و تاج و تخت و ایوانا"
×××
داستان موش و گربه‌ی دقیقاً حکایت ج.ا و آمریکاست. وقتی کار بیخ پیدا کند دیگر نوشیدن جام زهر هم بی‌فایده است حتی اگر چون موش بگوید:
"مست بودم اگر گُهی خوردم / گُه فراوان خورند مستانا"
hashtag#شرنامه
www.Soroushane.ir


5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x