مجرد که بودم بنا داشتم اگر روزی با هر دختری ازدواج کردم به ازای هر سال از زندگی مشترک، ۵ سکهی طلا مهرش کنم؛ و سر سال این مهریه را بپردازم.
روزی که شیخ هادی عاقد، سر سفرهی عقد ازم پرسید، مهریهی توافقی را چقدر بنویسم؟
گفتم، به ازای هر سال زندگی مشترک، ۵ سکه.
گفت:"همچین چیزی نشنیده بودم تالا. میترسی زوجه ترکت کنه؟"
گفتم: "نه نمیترسم؛ ولی اگه مهریه حق یا تاوانه، بنظرم بهتره که مرد به ازای تمام سالهای زندگی مشترک، اونو رو بپردازه."
گفت:"به ضررته. اینجوری باید هر سال نقد بپردازیش. ولی مهریه کی داده کی گرفته!"
گفتم، این نقد بگیر و دست از آن نسیه بدار.
گفت:"خب فرض کنیم زوجه سالها باهات بمونه مثلاً ۸۰ سال؛ در اینصورت که ۴۰۰ سکه باید بدی؛ اینجوری برات خیلی گرون تموم میشه."
گفتم:" نه! اگه نمونه خیلی گرون تموم میشه!"
×××
خلاصه بزرگان، ورود کردند و زدند توی دهنم و من زیر عرف، گردن خم کردم و شد همان ۱۱۴ سکه به نیت ۱۱۴ سورهی قرآن.
بطور کل موافق مهریه، چه عندالمطالبه و چه عندالاستطاعه نیستم. ولی بواقع در جامعهی فرودستی چون ایران، زن بودن تبدیل شده به رنج! بخصوص آنکه بعد از جدایی احتمالی، دستش به جایی بند نیست و اگر حقی برایش متصور نشویم آنچه نباید سرش میآید یا روزگار سختتری را تجربه خواهد کرد. هرچند برخی دختران و زنان خدعهگر، مهریه را محل کسب درآمد میدانند.
با اینحال هنوز هم فکر میکنم مهریه، به نسبت استطاعت زن و مرد و شناخت از طرف، وجه التزام زندگی مشترک است.
×××
ازهمینرو نه فقط مهریه بلکه علاوه بر این مهر، هرچه در طول مجردی و زندگی مشترک بدست آوردیم نصف نصف با مریم تقسیم کردم؛ چه بخواهد چه نخواهد، چه بماند چه نماند، چه بمانم چه نمانم.
او شریک روزهای سرد و تلخم بوده و حقش از زندگی، فقط چشیدن شراکتی تلخی و سردی نیست.
×××
تداوم زندگی مشترک، بزرگترین و ارزشمندترین مهر زوج و زوجه است!
www.Soroushane.ir
۵ ستاره بابت جمله آخر👌
وجودت پرستاره است / ممنونم