من عاشق خارش و خاراندن خودم هستم. لذتی که در رفع خارش هست تمامی ندارد حتی اگر تمام بدنم زخموزیلی شود.
البته این خارش زیاد ناشی از مشکل کبد چرب بود که رفع شد ولی احساس لذتبخش خاراندن را تا مرز زخم شدن و درد کشیدن بیشتر همچنان دوست دارم.
×××
افلاطون و ارسطو درد و لذت را جدا میدانستند؛ اپیکور آن دو را جدا نمیدانست اما وابستگیاش را به این تعبیر کرد:"رهایی از درد، خودش لذت است!"
شوپنهاور بر این باور بود که درد و لذت به هم وابستهاند و به نوعی مکمل یکدیگرند. از نظر او، زندگی انسانی بیشتر متکی بر درد است و لذت فقط یک لحظهی زودگذر از رهایی از درد است. او به نوعی نگاه بدبینانه به تجربهی انسان داشت و معتقد بود که خواستههای انسانی منبع اصلی درد و رنج هستند.
ولی نیچه بر این باور بود که تجربهی درد و لذت از یکدیگر جدا نیستند و حتی گاهی اوقات، برای رسیدن به لذتهای بالاتر باید درد و رنج را تجربه کرد. او معتقد بود که درد و سختیهای زندگی میتوانند به رشد و تعالی انسان منجر شوند.
×××
با اینحال از از دیدگاه علمی، سیستم عصبی انسان مسئول پردازش هر دو حس درد و لذت است. مغز از طریق شبکههای نورونی پیچیده، از جمله سیستم لیمبیک و هستهی اکومبنس، هر دو احساس را پردازش میکند.
بطور مثال، دوپامین بعنوان یک ترشح شیمیایی حاصل از این پردازش، درحقیقت یک انتقالدهندهی عصبی مرتبط با پاداش و لذت است، که هم در تجربههای لذتبخش و هم در کاهش درد نقش دارد.
پس وقتی درد بکشی، دوپامین لذتبخش برای کاهش درد نیز ترشح میشود!
همین وابستگی درد و لذت بود که باعث شد تا بتوانیم رنجها را تحمل کنیم؛
بعبارتی این نزدیکی و تعامل میان درد و لذت بود که میتوان آنرا بعنوان سازوکاری طبیعی برای تضمین بقا و تکامل گونه انسانی در نظر گرفت.
×××
دیدگاه اپیکور و شوپنهاور و نیچه تا حدی با دیدگاه علمی منطبق است.
بهرحال درد و لذت دو تجربهی جدانشدنی هستند و میتوانند به طرق مختلف بر یکدیگر تأثیر بگذارند.
×××
مثلاً وقتی وزنهی سنگینی در باشگاه میزنید بااینکه عضلات آزرده میشوند و درد میکشند اما این درد لذتبخش است.
لذت درد یا درد لذت هر دو پیوسته و وابسته به همند. تجربهی دردآوری که در سکس خشن، برخی دنبالهرو آنند -درصورت رضایت طرفین- نه تنها نادرست نیست بلکه امری طبیعی و لذتبخش است.
×××
لذت، فاصلهی بین دو درد است!
www.Soroushane.ir