هادی احمدی (سروش):

قبلاً که جوان‌ بودم و فکر می‌کردم با نریختن زباله‌های بازیافتنی و بازنیافتی به دل طبیعت، خیلی انسان باشعور و طبیعت‌دوستی هستم یکهو چیز دیگری نمایان شد که شرمنده‌ام کرد!
×××
در سفری، اتفاقی با آمین، یک دختر لاغر، خندان و طبیعت‌گرد، همسفر شدیم.
تمام زباله‌های خودمان و حتی زباله‌های دیگران که رها شده بود را به‌دقت مثل همیشه برداشتم که نشان دهم چقدر حافظ محیط‌ زیستم؛ بعد نشستیم به تخمه شکستن.
آمین خوشحال بود ازاین‌که فقط به زباله‌های خودم اکتفا نکردم. ولی بعدش گفت:"پوست تخمه رو هم بریز توی یه پلاستیک؛ روی زمین نریز!"
گفتم:"سخت نگیر؛ اینجا دیگه دشت و دمنه؛ زیاد مهم نیست؛ خودم به طبیعت حساسم ولی نه اینقد! این چیزا خیلی زود جذب طبیعت میشه. خوراک مور و ملخ. کود درخت و قوت گیاه و نان و پنیر چمن!"
گفت:"درسته؛ ولی همین پوست تخمه‌های شکسته، زیبایی بصری اینجایی که نشستیم رو از بین می‌بره. ما وقتی اومدیم، اینجا یه چمن سبز و دلنشین بود که تصمیم گرفتیم بشینیم؛ تصور کن وقتی‌که رفتیم و این چمنو با خرواری پوست تخمه رها کنیم به‌نظر خودت اگه دوباره برگردی با دیدن این صحنه بازم دوست داری روی این چمن بشینی؟"
×××
دروغ چرا ابتدا توجیه کردم که مشکلی نیست؛ گفتم اگر کسی جای ما بیاید یا ما برگردیم دوباره، این پوست تخمه‌ها خیلی زود توسط مور و ملخ به تاراج خواهد رفت...
اما لحظاتی بعد اعتراف کردم که حق با اوست؛ شاید گروهی دیگر بلافاصله به آنجا بروند از دیدن چنین صحنه‌ای دلزده شوند.
براستی که خود من، در جایی که احساس کنم دست خورده و یا فرم زیبا و اولیه‌اش را به هرشکلی از دست داده، اطراق نخواهم کرد.
×××
زیبایی بصری، تابلوی طبیعت است!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x